***حرف حساب***
***حرف حساب…
***حرف حساب…
بچه حرف گوش نکن را چگونه تربیت کنیم؟
به نظر مایکل بربا روانشناس کودکان دلایلی وجود دارد که بچه ها به حرف والدین گوش نمی کنند. او در اینجا 10 دلیل را مورد بررسی قرار می دهد که می توانند مهمترین علت های گوش نکردن بچه ها به حرف والدین باشد.
در اینجا علت های این رفتار کودکان را مورد بررسی قرار می دهیم، اما قبل از پرداختن به آن عبارات و جملات زیر توجه کنید. آیا تا به حال از این عبارات استفاده کرده اید یا به گوشتان خورده است:
چند بار باید بهت بگم؟
لطفا به من گوش کن
نمی شنوی چی می گم؟
شنیدی چی گفتم؟
اینکه به بچه ها بدهیم به حرف های ما گوش کنند کا ردشواری به نظر می آید مثل یک مبارزه سخت و پایان ناپذیر اما به نظر مایکل بربا روانشناس کودکان دلایلی وجود دارد که بچه ها به حرف والدین گوش نمی کنند. او در اینجا 10 دلیل را مورد بررسی قرار می دهد که می توانند مهمترین علت های گوش نکردن بچه ها به حرف والدین باشد.
1. شما الگوی خوبی نبودید:
شما باید الگوی خوبی در زمینه گوش کردن باشید. به او نشان دهید که شنونده خوبی هستید. مهم نیست او در چه سنی قرار دارد، باید ببیند که شما در گفت و گو با دیگران چگونه رفتار می کنید و چگونه به دیگران گوش می دهید.
وقتی با شما صحبت می کند مستقیم به او نگاه کنید. وقتی حرف می زند به صفحه تلویزیون یا کامپیوتر خیره نشوید. به او نشان دهید که به حرف هایش توجه می کنید و اهمیت می دهید. توجه داشته باشید که بچه ها تقلید کننده های خوبی هستند هر جور که با آنها رفتار شود رفتار می کنند و بدانید که دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
2. جملات شما با کلماتی مثل اگر، تو، چرا شروع می شود
وقتی جمله را با این سه کلمه شروع می کنید در واقع کودک تمایلی به شنیدن ندارد و از شما رویگردان می شود به این علت که:
اگر: گاهی می تواند یک کلمه تهدیدآمیز باشد و او را بترساند و بچه ها همیشه از ترس فرار می کنند مثلا: اگر به حرفم گوش نکنی …
تو: با گفتن کلمه تو، کودک احساس می کند که از سوی شما مورد حمله قرار گرفته و شخصیتش مورد تهدید قرار می گیرد، به خصوص وقتی کلمات اغراق آمیز در مورد رفتارش به کار ببرید مثلا: تو هیچ وقت به حرف های من گوش نمی دهی!
چرا: با این کلمه از کودک خود می خواهید که چیزی را توضیح دهد، کاری که معمولا بچه ها قادر به انجامش نیستند مثلا: چرا به من گوش نمی کنی؟
دکتر بربا توصیه می کند که جملات خود را با این سه کلمه شروع نکنید تا بچه ها از شما گریزان نباشند.
3. بدون اینکه توجه آنها را جلب کنید شروع به صحبت کردن می کنید
گاهی بچه به شما گوش نمی کند یا به حرف های شما توجهی نشان نمی دهد، چون توجهش جلب نشده یا تمرکز ندارد. وقتی می خواهید با او صحبت کنید ابتدا مطمئن شوید که توجه او را جلب کرده اید. به خصوص در مورد بچه هایی که به راحتی تمرکز خود را از دست می دهند. دکتر بربا برای جلب توجه کودک چند راه توصیه می کند که عبارتند از:
- در مقابل بچه بنشینید و به صورت و چشم های او نگاه کنید.
- با مهربانی و به آرامی صورت او را بالا نگه دارید که به چشمان شما نگاه کند.
- در ابتدای صحبت کردن از جملاتی نظیر این استفاده کنید: لطفا به من گوش کن.
- هر وقت به چشمان شما نگاه کرد، صحبت را شروع کنید. در طول صحبت می توانید با مهربانی دستان او را بگیرید یا دست روی شانه هایش بگذارید تا توجه او به شما باشد.
4. به فریاد کشیدن و جیغ زدن متوسل می شوید
اکثر والدین وقتی می بینند بچه به حرف آنها گوش نمی کند فریاد می کشند. دکتر بربا می گوید این کار را بدتر می کند. او توصیه می کند که والدین آرام تر و مهربانانه تر صحبت کنند. نجوا کردن یک درخواست، نتیجه مثبت تری دارد تا اینکه صدا را بلندتر کنیم.
وقتی پدر و مادر با تُن و آهنگ صدای مهربانانه و آرام تری صحبت می کنند بچه ناخودآگاه بیشتر تمایل پیدا می کند که گوش دهد.
5. زیاد صحبت می کنید
شما می توانید در مدت 10 ثانیه چیزی را به کودک خود بگویید یا حتی کمتر از آن در واقع زیاد صحبت کردن، هم وقت تلف کردن است و هم اینکه توجه و تمرکز بچه در یک گفت و گوی طولانی کمتر می شود.خوب است که خواسته خود را صریح و کوتاه بیان کنید. مثلا: سارا! لطفا قبل از بیرون رفتن اسباب بازی ها را جمع کن. یا؛ قبل از تماشای تلویزیون اول تکالیف مدرسه را انجام بده.
6. به جای حرف زدن از او سوال می پرسید
اگر می خواهید بچه از قوانین خانه و خانواده شما اطاعت کند لطفا درخواست خود را صریح و بدون سوالی کردن آن به کار ببرید.
مثلا به جای اینکه بگویید: می خواهی حمام کنی؟ بگویید: الان وقت حمام کردن است، لطفا برو حمام.
7. زمان و وقت صحبت کردن شما مناسب نیست
یعنی این که بچه در حال انجام دادن تکالیفش است و روی آنها تمرکز کرده آن وقت شما می خواهید تمرکزش را بر هم زده و او را آماده کنید که به حرف شما گوش کند. مناسبتر این است که شما از قبل به او بگویید که می خواهید ظرف چند دقیقه دیگر با او صحبت کنید و در مواقعی که کار ارزشمندی مثل کتاب خواندن یا انجام تکالیف مدرسه را انجام می دهد مزاحمش نشوید. مثلا می توانید بگویید: سارا! چند دقیقه دیگر می خواهم با تو حرف بزنم.
8. نتیجه و پیامد کارش را مشخص نمی کنید
اگر مطمئن هستید که بچه درخواست شما را شنیده اما هنوز می خواهد آن را نادیده بگیرد لازم است در چنین مواقعی پیامد کارش را برایش توضیح دهید. مثلا شما می توانید درخواست خود را با نتیجه و پیامدش همراه کنید.
مثلا: می دانم می خواهی بروی بیرون بازی کنی اما اول باید غذایت را تمام کنی.
اگر همچنان به بیرون رفتن اصرار کرد بدون اینکه به حرف شما گوش کند، می توانید بگویید: متاسفم تو کل غذایت را هنوز نخوردی.
بنابراین این اصرار شما به او نشان می دهد که از او انتظار دارید به حرفتان گوش کند. این تعیین نتیجه و انتظار اطاعت کردن یعنی اینکه از بچه انتظار می رود ابتدا گوش کند و درخواستش را چند بار تکرار نکند چون شما روی خواسته خود تاکید دارید و اگر اطاعت نکند پیامد کارش را می بیند.
9. رابطه حل نشدنی با فرزند خود دارید
اگر شما تکنیک های قبلی را به کار بردید و نحوه گفت و گو و ارتباط خود را بهتر کردید اما متوجه شدید که بچه هنوز به حرف شما گوش نمی کند باید بدانید که ممکن است با گذشت زمان بدتر شود و سوالاتی از قبیل آنچه که در زیر آمده به ذهن شما خطور می کند و ذهنتان را مشغول می کند.
- آیا او می تواند انتخاب کند که به شما گوش نکند؟
- آیا او می تواند از شما رویگردان شود و تلاش شما برای جلب توجه او بی نتیجه شود؟
- آیا او می تواند به شما بی احترامی کند چون احساس می کند شما اختیار او را ندارید؟
بچه ها نیاز دارند که عمیقا احساس کنند مورد تحسین، توجه و تایید هستند، به خصوص از سوی والدینشان. بنابراین اطاعت کردن و احترام گذاشتن آنها ریشه در نحوه برخورد والدین دارد.
10. شرایط پزشکی او را بررسی نمی کنید
اگر مشکلات گوش کردن بچه تکرار می شود بهتر و عاقلانه این است که با پزشک متخصص صحبت کنید شاید مشکل بچه در شنوایی باشد یا مشکلات دیگر.
نکته آخر اینکه ابتدا خود ما سعی کنیم مهارت های گفت و گو و گوش کردن را یاد بگیریم و سپس آن را به فرزندان خود آموزش دهیم؛ زیرا مهارت ارتباط برقرار کردن از مهارت های مهم برای زندگی در اجتماع و کنار دیگران بودن است.
به توصیه دکتر بربا باید مهارت های ارتباط برقرار کردن و شنونده خوب بودن را از همان سال های اولیه کودکی به فرزندانمان آموزش دهیم زیرا زمان می برد تا عادت های بد جای خود را به عادت های خوب و درست بدهند. بنابراین از آموزش این مهارت ها به کودکان یک لحظه هم غفلت نکنید. مطمئن باشید به خاطر آن وقتی بزرگتر شدند از شما تشکر می کنند.
برای میوه دان به نوزاد، از چه میوه هایی باید آغاز کرد؟
میوه سرشار از ویتامین و مواد مغذی است که برای رشد نوزاد ما ضروری می باشد
میوه سرشار از ویتامین و مواد مغذی است که برای رشد نوزاد ما ضروری می باشد. اما تغذیه میوه برای نوزاد را از چه میوه هایی باید آغاز کرد؟
آیا می توانیم به نوزاد در 4 تا 6 ماهگی میوه بدهیم؟
مواد مغذی مناسب برای نوزادان بسیار مهم است. در مراحل مشخصی از زندگی ویتامین ث برای نوزاد واقعاً ضروری است. این حقیقت دارد که نوزاد در ماه های اول زندگی باید تنها از شیر مادر تغذیه کند، اما بین ۴ تا ۶ ماهگی به راحتی میتوانید میوههای پوره شده را به او بدهید. میوهها سرشار از ویتامینها و مواد معدنی هستند که برای نوزاد ضروری است، اما همه میوهها از ابتدا برای نوزاد مناسب نیست، بلکه باید ابتدا میوههای خاصی را به او بدهید.
پوره سیب
باید پیش از این که به میوه دادن به کودک فکر کنید، گوارش او را مد نظر داشته باشید. باید ببینید چه میوههایی آسانتر در دستگاه گوارش کودک هضم میشود. میتوانید سیب را به شکل پوره در آورده و به او بدهید. هرگز سعی نکنید سیب را به صورت قطعهقطعه به کودک بدهید، بلکه باید ابتدا آن را به صورت پوره در بیاورید و به کودک بدهید. همچنین میتوانید سس سیب درست کنید که برای کودک منبع خوبی برای ویتامین ث است. میوهها برای سلامت و رشد کودک بسیار مهم هستند و کودک مقداری از آهن مورد نیاز خود را از میوه دریافت میکند. فیبر موجود در میوه نیز در کاهش مشکلات یبوست در کودک موثر است.
پوره موز
موز نیز حاوی مقدار زیادی آهن و مواد معدنی است و برای رشد طبیعی عضلات و نیز عملکرد مناسب قلب کودک لازم است.
پوره هلو
هلو نیز از جمله اولین میوههایی است که باید پس از ۴ماهگی به کودک بدهید. چون هلو حاوی ویتامین آ و ث است، برای تقویت سلامت چشم مفید میباشد. همچنین به تشکیل سلولهای سفید خون کمک میکند. میتوانید از هلو و زردآلو خمیری تهیه کنید و به کودک بدهید. چون کودک تازه با میوه آشنا شده است، باید میوههایی به او بدهید که گوارش آنها ساده باشد. ترکیب پوره هلو و زردآلو، برای کودک بسیار قابلهضم است.
باید پیش از این که به کودک میوه بدهید، گوارش او را مد نظر داشته باشید
میوههایی که نباید به نوزاد بدهید
همه میوهها برای نوزاد خوب نیستند. برخی از میوههایی که باید ابتدا از دادن آنها به نوزاد پرهیز کنید عبارتاند از: توتفرنگی، پرتقال و گریپفروت. چون این میوهها بسیار اسیدی هستند و کودک ممکن است دچار التهاب پوستی در اثر پوشک (the diaper rashes) شود که دردناک است. همچنین از میوههایی که میزان بقایای سموم در آنها زیاد است برای کودکان پرهیز کنید.
در میوههایی مانند آلو، گلابی، و هلو آلودگی سموم و آفتکشها بالا است. برخی نوزادان سیستم ایمنی قوی دارند و میتوانند آن را هضم کنند، اما سیستم ایمنی همه کودکان به یک اندازه قدرتمند نیست. بنابراین عاقلانهتر است که از چنین میوههایی اجتناب کنید. انواع ارگانیک میوهها برای کودکان ارجحیت دارند و آنها را کمتر در معرض مواد شیمیایی خطرناک قرار میدهند.
چگونه به نوزاد میوه بدهیم؟
باید نوع میوهای که به کودک میدهید را مرتب عوض کنید، چون کودک ممکن است دوست نداشته باشد همیشه یک طعم را بچشد. میتوانید دو تا سه روز از یک نوع میوه به او بدهید، سپس یک میوه دیگر به او بدهید. به یاد داشته باشید (یا یادداشت کنید) که کودکتان کدام میوهها را آسانتر هضم میکند.
پوره میوه
از آنجایی که دندانهای کودک شما خوب رشد نکردهاند، تکههای میوه برای آنها اصلاً مناسب نیست. پوره میوه که در خانه درست میکنید، مملو از انواع مواد مغذی است. همچنین میتوانید میوههایی مانند موز، زردآلو، و هلو را با هم ترکیب کنید تا پوره خوشمزهای از آنها درست کنید. به آسانی میتوانید این پوره را به کودک خود بدهید تا انواع ویتامینها و مواد مغذی و معدنی او را تأمین کنید.
اثر شش « میم » در تربیت کودک
روان شناسان اثر شش « میم » را در تربیت کودک با توجه به نیازهای روانی اش موثر می دانند:
اول: تو محبوبی
دوم: تو محترمی
سوم: تو میتوانی
چهارم: تو مهمی
پنجم: تو مفیدی
ششم: تو میفهمی
اگر ما در رفتار و گفتارمان این 6«میم» را به فرزندان مان انتقال دهیم «میم هفتم» که “موفقیت” است،خود به خود خواهد آمد، یعنی باتری روانی انرژی دهنده فرد شارژ خواهد شد.
در آن صورت این کودک در تحصیل و زندگی و کار و… موفق خواهد شد.
اضطراب امتحان را چگونه از بین ببریم؟
به فرزندتان اجازه دهید که هدف هایش را، خود انتخاب کند. بهتر است هدف هائی برای خودش در نظر بگیرد که خواست خود او باشد، زیرا موجب انگیزه، حرکت و پویائی او برای دستیابی به آنها می شود، این کار بخشی از زندگی او است.
امتحان.. امتحان، باز هم امتحان شروع شد، اغلب دانش آموزان در ایام امتحانات چنان دچار اضطراب، تشویش، نگرانی و هیجانات ناخوشایند می شوند که برخی از آنان مبتلا به آشفتگی معده، سرگیجه، بی اشتهائی، بی خوابی، حالت تهوع، تپش قلب، ضعف و تنگی نفس می گردند. همچنین، در مواردی که امتحان به صورت شفاهی از دانش آموز گرفته می شود، ممکن است علائمی از لکنت زبان های عصبی، خشکی دهان و عرق کردن بیش از اندازه را نیز به همراه داشته باشد.
به طور کلی، اضطراب امتحان حاصل استرس های محیطی، فشارهای روانی منفی و ضعف خودپنداری دانش آموز درباره استعداد و توانائی یادگیری او است که موجب عدم تمرکز، آشفتگی ذهنی، ارزیابی غلط، واکنش های ناخوشایند جسمانی و افت تحصیلی او می شود.
شیوع اضطراب امتحان
کودکان از ابتدای ورود به مدرسه و زمانی که کلاس اول را شروع می کنند، هیچ ترس و دلهره ای از امتحان و آزمون های کلاس ندارند و روز امتحان برای آنها هیچ تفاوتی با دیگر روزهای مدرسه ندارد، اما متأسفانه برای آنها هیچ تفاوتی با دیگر روزهای مدرسه ندارد.
اما متأسفانه والدین، مربیان، آموزگاران، هم کلاسی ها و دیگر اطرافیان هسند که کودکان را نسبت به امتحان آشفته و پریشان می کنند، تا حدی که در سال های بعدی تحصیلی دچار چنان اضطرابی می شوند که گاهی از درس و کلاس و مدرسه هم بیزار می گردند. داشتن کمی اضطراب در روزهای امتحان لازم و طبیعی است، زیرا موجب حرکت، نشاط، پویائی و انگیزه دانش آموز برای یادگیری و درس خواندن می شود.
اما اگر این اضطراب و نگرانی از حد عادی خود تجاوز کند، باعث نا توانی و ضعف دانش آ موز، فراموش کاری های زودگذر، خطاهای ادراکی، حواس پرتی، درگیری های ذهنی، عدم تمرکز، هیجان بیش از اندازه و به دنبال آن کاهش عملکرد تحصیلی او می شود. اضطراب امتحان معمولاً بین سنین ۱۱ ۱۰ سالگی، یعنی زمانی که دانش آموزان در مقطع ابتدائی درس می خوانند، آغاز می شود و چنانچه درصدد مقابله و رویاروئی با آن برنیایند، با بالا رفتن مقطع تحصیلی آنان، افزایش می یابد.
عوامل به وجود آورنده اضطراب امتحان
به طور کلی، سه عامل اصلی در بروز اضطراب امتحان در دانش آموزان مؤثر هستند:
۱) عوامل فردی:
انتظار بیش از توان خود، ضعف اعتمادبه نفس، کم بودن انگیزه موفقیت، تفکر منفی درباره توانائی ها و استعدادهای خود، احساس رقابت بیش از اندازه، عدم آمادگی و برنامه ریزی لازم برای امتحان و عدم تمرکز و درس خواندن.
۲) عوامل خانوادگی:
مثل سختگیری های بیش از اندازه، عدم حمایت و تشویق کودکان، داشتن الگوها و والدینی مضطرب و پرشی، تأثیر اختلافات و نابسامانی های خانوادگی در روزهای امتحان، ایجاد رقابت های غیرمنطقی بین فرزندان خانواده و تهدیدهای بی مورد والدین.
۳) عوامل مدرسه ای:
مثل انتظارات بالای آموزگاران، محیط مناسب امتحان، مقررات خشک و رسمی جلسات امتحان، نوع سؤالات و پرسش های امتحانی، ایجاد رقابت های ناسالم بین دانش آموزان و توجیه نکردن دانش آموزان درباره نحوه امتحان گرفتن.
روش های کاهش اضطراب امتحان
والدین و مربیان می توانند به منظور کاستن از شدت نگرانی و اضطراب امتحان در دانش آموزان، نکات و موارد زیر را به آنها گوشزد نمایند:
وقت خود را تنظیم کنند، خوب یاد بگیرند، خوب تمرین کنند و از تنبلی، دفع وقت و خیال پردازی بپرهیزند.
مطالعه زیاد و جنبی درباره موضوعات درسی، موجب اعتمادبه نفس آنان می شود. همچنین اگر مطالب بیشتری درباره مفاهیم و محورهای اصلی درسشان یاد بگیرند، به سؤالات امتحان با اطمینان بیشتری پاسخ خواهند داد. اعتمادبه نفس خودشان را از طریق مطالعه مستمر در طول سال تحصیلی و نه پرخوانی های شب امتحان تقویت کنند.
از روش های آرام سازی و کاهش اضطراب، مثل آرام سازی عضلانی، حساسیت زدائی منظم و مثبت اندیشی برای حفظ آسودگی خود استفاده کنند .
عوامل مؤثر در کاهش اضطراب امتحان
۱) مطالعه مؤثر:
دانش آموزان باید به گونه ای مطالعه کنند و درس بخوانند تا هر زمان که به آن مطلب احتیاج داشتند بتوانند به را حتی آن را به خاطر بیاورند.
۲) عوامل محیطی:
محیطی که دانش آموز در آنجا قصد مطالعه و آموختن درس های را دارد، تأثیر زیادی بر روند و چگونگی یادگیری از می گذارد. محرک های اطراف فرزندانتان را با توجه به موقعیت، باید کنترل کرد که شامل صدا، محرک های گرمای اتاق، فضای اتاق، راحتی اتاق و وسایل موردنیاز است.
۳) اقدامات پیشگیرانه قبل از امتحان:
فقط یک قدم تا روز امتحان فاصله است. از مضطرب شدن او جلوگیری کنید اجازه ندهید نگرانی، او را به ترس و وحشت بیندازد و تأثیری منفی بر روند کار و فعالیت وی بگذارد. نگران بودن، هیچ کمکی به فرزندتان نمی کند.
۴) روز امتحان:
صبحانه مقوی و سبک برای فرزندتان فراهم کنید. روز امتحان آرامش فکری او را فراهم کنیم. او باید کمی زودتر از خانه خارج شود تا به مدرسه برسد و نگران دیر رسیدن به جلسه امتحان نشود. به او توصیه شود با همکلاسی که موجب تشویش و نگرانی او می شود روبه رو نگردد. اگر احساس می کند تا شروع امتحان دچار اضطراب خواهد شد، مجله یا روزنامه بخواند. جائی را برای نشستن انتخاب کند که محرکات کمتری داشته باشد. برای مثال صندلی های ردیف جلوئی با کناری (مرکز مشاوره ای دانشگاه ایلی نویز، ۲۰۰۳).
۵) هنگام امتحان دادن:
به فرزندتان توصیه کنید قبل از آنکه پاسخ دادن را آغاز کند، چند لحظه صبر کند و سپس شروع نماید. کلیه سؤال ها را مرور کند. ابتدا برای نوشتن پاسخ ها نکات مهم را یادداشت کند. برای پرسش های چندگزینه ای تمام موارد را با دقت بخواند و مناسب ترین را علامت بزند. مدام از یک سؤال به سؤال دیگر نبرد. ساعتی همراه داشته باشد تا متوجه گذر وقت باشد. اگر هنگام امتحان دادن دچار اضطراب شد، از روش های کاهش اضطراب استفاده کند.
مثال، ورقه امتحان را برگرداند و چشم هایش را ببندد یا آهسته نفس بکشد و تا ده بشمارد. نقش را آهسته رها کند یا مدام جملات دلگرم کننده به خودش بگوید (داونز ۲۰۰۲).
۶) مقابله با هیجانات درونی و دست پاچه شدن:
به فرزندتان بگوئید که اجازه ندهد ترس او را فرا گیرد. مصمم و جدی باشد. تفکرات مثبت را جایگزین تفکرات منفی کند. قدری آب بنوشد سؤال بپرسد.
۷) دستیابی به هدف:
به فرزندتان اجازه دهید که هدف هایش را، خود انتخاب کند. بهتر است هدف هائی برای خودش در نظر بگیرد که خواست خود او باشد، زیرا موجب انگیزه، حرکت و پویائی او برای دستیابی به آنها می شود، این کار بخشی از زندگی او است.هدف هایش را بر روی یک تکه کاغذ بنویسد و آنها را در کشوی میزش قرار دهد. با خواندن هر روزه آنها، انگیزه او برای فعالیت و فراگیری، بیشتر می شود.هدف های قابل دسترس، ولی نه خیلی راحت، انتخاب کند. هدف های خوب هدف هائی هستند که موجب تحول و تلاش او می شوند.