مسابقه عید تا عید

ارسال شده در 16 شهریور 1395 توسط خادمة الزهراء در پژوهشی

به نام خدا

مسابقه عید تا عید

 

سوالات:

1- عید قربان یکی از اعیاد مسلمین است که در روز…رخ داده است.؟؟؟

الف)نهم ذی الحجه □             ب) دهم ذی الحجه□

ج) دوازده ذی الحجه □           د) سیزده ذی الحجه□

2- طبق فرمایش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله وسلم) در خطبه غدیر بالاترین امر به معروف چیست؟

الف) تبلیغ واقعه غدیراعلام و پذیرش ولایت امام علی (ع )□    ب) تبلیغ امر به معروف و اعلام امامت امام علی (ع )□

ج) تبلیغ اسلام و امر به معروف□                                   د)تبلیغ ایمان،پذیرش امامت،مبارزه با ستمگران □

3- قربانی به چه معناست…؟؟؟

الف)اهمیت دادن □                                                     ب) به قتل رساندن□

ج) مردن □                                                             د) پیشکش آوردن□

4- گزینه درست برای تکمیل آیه زیر کدام است؟؟؟

«یا ایهل الرسول …..ماانزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالتک ولله یعصمک من الناس»

الف) اذهب   □                                       ب) بلغ□

ج) اقرا □                                             د) انزل□

5- توقف پیامبر (ص) و مراسم بیعت چند روز طول انجامید؟

الف)سه روز□                               ب) یک هفته□

ج) نیم روز□                                 د) یک روز□

6- طبق فرموده پیامبر (ص) سوره حمد درشان چه کسی نازل شده است؟؟

الف)امام علی (ع) □                         ب) شخص پیامبر وامام علی□

ج) امامان معصوم (ع) □                    د) پیامبر و اهل بیت گرامی اش□

7- پیامبر (ص) در روز غدیر سزای کسی که با علی (ع) مخالفت کند و ولایت او را نپذیرد چه میداند؟

الف)از دست دادن مال  □                         ب)از دست دادن راحتی در دنیا□

ج) خداوند توبه اش را نمی پزیرد □             د) هر سه مورد□

8- رسول خدا ثقلین را چگونه معرفی میکند؟؟؟

الف)قرآن ثقل اکبر –اهل بیت ثقل اصغر□        ب)قرآن ثقل اصغر- اهل بیت ثقل اکبر □

ج)هر دو ثقل اکبر □                                 د) هیچکدام□

9- طبق فرمایشات حضت امام خمینی( ره ) عید قربان ما را یاد چه می اندازد؟؟

الف)قربانگاه ابراهیم□                             ب)قربانگاه اسماعیل□

ج) ذبح اسماعیل□                                  ج) یاد بهشت □

 

 

 

 

«مدرسه علمیه حضرت خدیجه کبری(س)- سوسنگرد- واحدپژوهش باهمکاری واحدفرهنگی»

نظر دهید »

روز غدیر خم، روز حماسه جاوید، روز ولایت، روز امامت و عید بزرگ خداست.

ارسال شده در 16 شهریور 1395 توسط خادمة الزهراء در پژوهشی

بسم الله الرحمن الرحیم

عید سعید غدیر خم برهمه ی شیعیان مبارکباد.

روز غدیر خم، روز حماسه جاوید، روز ولایت، روز امامت و عید بزرگ خداست.

در این روز گشایش رسیده و منزلت کسانی که شایسته آن بودند بلندی گرفت و برهان‌­های خدا روشن شد و از مقام پاک با صراحت سخن گفته شد و امروز روز کامل شدن دین و روز عهد و پیمان است1.

رسول خدا(صلّی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: «روز غدیر­خم برترین عیدهای امت من است و آن روزی است که خداوند بزرگ دستور داد؛ آن روز برادرم علی بن ابی طالب را به عنوان امام امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم توسط او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین برای آنان پسندید2».

از همین روی رحمت الهی در روز غدیر خم جاری است به ‌گونه‌ای که امام علی (علیه السلام) در خطبه مفصلی در روز عید غدیر در عظمت این روز می­‌فرمایند: «خداوند در این روز چندین برابر دیگر عیدها پاداش دهد. این گونه پاداش جز در این روز (غدیر) دیگر نخواهید یافت». نیکویی کردن در این روز مال را بسیار و عمر را زیاد کند. در این روز به برادران و خاندان از مال خدا داده ببخشید، هر اندازه که بتوانید. همواره چهره خندان دارید. چون به یکدیگر رسیدید، شادمانی کنید، و خدا را بر نعمت‌هایش سپاس گویید. بروید و به آنان که امیدشان به شماست، نیکی بسیار کنید در خورد و خوراک، خود و زیردستانتان یکسان باشید. این یکسانی و مساوات را تا جایی که توانایی دارید عملی سازید، که پاداش یک درهم در این روز، صد هزار درهم است و برکت به دست خداست. روزه این روز را نیز خداوند مستحب قرار داده است و در برابر آن پاداشی بس بزرگ نهاده است. اگر کسی در این روز، نیاز برادران خود را برآورد، پیش از تمنا و درخواست و با میل و رغبت خوبی کند، پاداش او چنان باشد که این روز را روزه داشته است و شب آن را با عبادت به بامداد رسانیده است. هرکس در این روز به روزه­‌داری افطاری دهد، چنان است که گویی دسته دسته مردم را افطاری داده است. همین که به یکدیگر رسیدید همراه سلام، مصافحه کنید و نعمتی را که در این روز نصیب‌تان شده است به یکدیگر تبریک گویید. باید این سخنان را آن که بود و شنید به آن که نبود و نشنید، برساند. باید توانگران به سراغ مستمندان روند و قدرتمندان به دنبال ضعیفان، پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله وسلم) مرا به این چیزها امر کرده است3.

سخنان مولای متقیان نشانگر عظمت والای عید غدیر و وظایف مومنان در این عید بزرگ است.

پی‌نوشت‌ها:

1) بحار الانوار، جلد 97، ص 116

2) امالی شیخ صدوق، جلد 8، ص 125.

3) حکیمی، محمدرضا، حماسه غدیر، ص 71.

نظر دهید »

روز غدیر خم، روز حماسه جاوید، روز ولایت، روز امامت و عید بزرگ خداست.

ارسال شده در 16 شهریور 1395 توسط خادمة الزهراء در پژوهشی

بسم الله الرحمن الرحیم

عید سعید غدیر خم برهمه ی شیعیان مبارکباد.

روز غدیر خم، روز حماسه جاوید، روز ولایت، روز امامت و عید بزرگ خداست.

در این روز گشایش رسیده و منزلت کسانی که شایسته آن بودند بلندی گرفت و برهان‌­های خدا روشن شد و از مقام پاک با صراحت سخن گفته شد و امروز روز کامل شدن دین و روز عهد و پیمان است1.

رسول خدا(صلّی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: «روز غدیر­خم برترین عیدهای امت من است و آن روزی است که خداوند بزرگ دستور داد؛ آن روز برادرم علی بن ابی طالب را به عنوان امام امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم توسط او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین برای آنان پسندید2».

از همین روی رحمت الهی در روز غدیر خم جاری است به ‌گونه‌ای که امام علی (علیه السلام) در خطبه مفصلی در روز عید غدیر در عظمت این روز می­‌فرمایند: «خداوند در این روز چندین برابر دیگر عیدها پاداش دهد. این گونه پاداش جز در این روز (غدیر) دیگر نخواهید یافت». نیکویی کردن در این روز مال را بسیار و عمر را زیاد کند. در این روز به برادران و خاندان از مال خدا داده ببخشید، هر اندازه که بتوانید. همواره چهره خندان دارید. چون به یکدیگر رسیدید، شادمانی کنید، و خدا را بر نعمت‌هایش سپاس گویید. بروید و به آنان که امیدشان به شماست، نیکی بسیار کنید در خورد و خوراک، خود و زیردستانتان یکسان باشید. این یکسانی و مساوات را تا جایی که توانایی دارید عملی سازید، که پاداش یک درهم در این روز، صد هزار درهم است و برکت به دست خداست. روزه این روز را نیز خداوند مستحب قرار داده است و در برابر آن پاداشی بس بزرگ نهاده است. اگر کسی در این روز، نیاز برادران خود را برآورد، پیش از تمنا و درخواست و با میل و رغبت خوبی کند، پاداش او چنان باشد که این روز را روزه داشته است و شب آن را با عبادت به بامداد رسانیده است. هرکس در این روز به روزه­‌داری افطاری دهد، چنان است که گویی دسته دسته مردم را افطاری داده است. همین که به یکدیگر رسیدید همراه سلام، مصافحه کنید و نعمتی را که در این روز نصیب‌تان شده است به یکدیگر تبریک گویید. باید این سخنان را آن که بود و شنید به آن که نبود و نشنید، برساند. باید توانگران به سراغ مستمندان روند و قدرتمندان به دنبال ضعیفان، پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله وسلم) مرا به این چیزها امر کرده است3.

سخنان مولای متقیان نشانگر عظمت والای عید غدیر و وظایف مومنان در این عید بزرگ است.

پی‌نوشت‌ها:

1) بحار الانوار، جلد 97، ص 116

2) امالی شیخ صدوق، جلد 8، ص 125.

3) حکیمی، محمدرضا، حماسه غدیر، ص 71.

نظر دهید »

فلسفه کشتن این همه حیوان در روز عید قربان چیست؟

ارسال شده در 16 شهریور 1395 توسط خادمة الزهراء در پژوهشی

به نام خدا

عیدقربان برتمام مسلمانان جهان مبارکباد.

 

فلسفه کشتن این همه حیوان در روز عید قربان چیست؟

به (از نظر مسلمان ها عید) قربان نزدیک می شویم چرا باید در یک جشن موجودی رو کشت؟ گاهی وقتها به این مساله فکرمی کنیم که اسلام مانع یک فرهنگ شهرنشینی مطلوب و پیشرفته هست…فرض کنیم مردم سوئد مسلمان بودند آنوقت به جای این کریسمس زیبا(که نوعی جشن تولداست)عید قربان را داشتند ودر جشنشان گوسفند سرمی بریدند با اینکاردر روز عید هم بی رحمی بشر را ثابت می کردند هم خیابانها و کوچه ها را به گند می کشاندند….

حکمت و راز بسیاری ازعبادت ها برای انجام دهندگان آن ها پوشیده نیست مثلاً نماز ذکرهایی دارد که معنای آن روشن است. رکوع و سجودی که بزرگداشت خدا را تفهیم می کند. تشهد که همراه با اعتراف به وحدانیت حق و رسالت رسول اکرم (ص) است.لیکن از آن جا که حج توحید ناب است، پی بردن به راز مناسک حج دشوار است و اسرار بسیاری از آن ها با عقل بشری قابل تبیین نیست.از این رو تعبد در حج بیش از سایر دستورهای دینی است. چنان که از رسول خدا(ص) نقل شده است که به هنگام لبیک گفتن، به خدا عرض کرد: با رغبت و عبودیت محض لبیک می گویم و مناسک حج را انجام می دهم.(لبیک بحجه حقا تعبدا ورقا )(1 )
حج آزمایشگاه اخلاص و یک دوره تعبد محض و امتحان صرف است.محرمات حج برای تطهیر قوایی است که گرفتار عصیان و تباهی می شوند.
درمورد مصرف گوشت قربانی قرآن می فرماید:«فاذا وجبت جنوبها فکلوا منها و اطعموا القانع و المعتر(2)؛ چون (قربانی ) پهلویش به زمین افتد،از گوشت آن بخورید و به فقیر و درخواست کننده هم بدهید».
در بیانات حضرات معصومین (علیهم السلام)آمده است:«راز قربانی در تقرب به خدای متعال و بریدن گلوی طمع است و درس ایثار و از خود گذشتگی است.»(3)
همينطور در مورد حكمتهاي ديگر اين عمل عبادي در حديث وارد شده است كه: حضرت امام صادق (عليه السلام) از آباء گرامش(عليهم السلام) نقل فرمودند: رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله وسلم) فرمودند:«خداوند متعال اين قربانى را تشريع فرمود تا مساكين شما از ناحيه گوشت در فراخى قرار بگيرند، پس ايشان را اطعام نماييد.»(4)
بنابراين براي قرباني حج، به صورت كلي دو نوع حكمت مي توان در نظر گرفت :‌1- هدف مادي و رفع نيازهاي مادي و اقتصادي جامعه اسلامي 2- هدف معنوي كه عبارت است از نماد بودن اين عمل براي ايثار و قرباني كردن تمام خواهش هاي نفساني در برابر خواست و اراده حق متعال.
همانگونه كه اگر به ريشه اين تشريع ملاحظه كنيم، دستور قرباني حضرت اسماعيل (عليه السلام) براي حضرت ابراهيم (عليه السلام) براي اين منظور بود و هيچ وقت خداي متعال نمي خواست كه اسماعيل در عمل قرباني شود. بلكه هدف،تنها آزمايش و امتحان حضرت ابراهيم و بريدن او از تعلقات مادي و دنيوي بود.بنابراين به محض اينكه حضرت ابراهيم (عليه السلام) به اين امر اقدام كرد، ‌نه كارد بريد و نه اسماعيل (عليه السلام) قرباني شد.براي اينكه اين مساله به صورت نمادين باقي بماند و همه آيندگان با دست زدن به اين عمل نشان دهند كه آنها نيز مانند حضرت ابراهيم (عليه السلام) از هر خواهش نفساني، در برابر اراده حق تعالي خواهند گذشت، خداي متعال اين عمل را به صورت سنت در دين اسلام تشريع فرمود.
بنابراين در مناسك حج به صورت عمده و در عمل قرباني خصوصا، نبايد صرفا به جنبه مادي و ظاهري آن توجه كرد كه گوسفندي كشته مي شود و خوني ريخته مي شود. اگر به معناي حقيقي اين عمل دقت شود، اين عمل از بهترين عبادات خواهد بود چرا كه انسان با اين عمل در حقيقت به خدا مي گويد كه خدايا آمدم و با تمام وجود هم آمدم و از تمام خواهشهاي خود و از همه نفسانيات خود در برابر تو و اراده تو مي گذرم.
بله افرادي كه روح ايمان در آنها نفوذ نكرده است كشته شدن گوسفند را مي بينند ولي كشته شدن شيطان نفس حاجي را نمي بينند و به تعبير قرآن « صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُون »هستند. ترجمه : “. اين كافران، در واقع كر و لال و نابينا هستند از اين رو چيزى نمى‏فهمند. ” (5)
اما تشبيه عيد كريسمس مسيحيان، به عيد قربان كه داراي مفهوم و معنائي عرفاني انساني است از اساس باطل است.
هيچ يك از مراسمات مسيحيان در روز كريسمس (از درخت تزيين كردن تا بابا نوئل با گوزن شاخدارش ) نه مبناي الهي دارد( كه در كتاب مقدس به آن توصيه شده باشد) و نه وجهه ی عقلي. يعني نمي توان حكمتي الهي يا عقلي براي آن پيدا كرد. اينگونه اعمال تنها يك سري اعمال من درآوردي است كه هيچ ارتباطي با اصل دين مسيحيت هم ندارد.
در حاليكه عيد قربان يك عيد عبادي، ‌اجتماعي، اقتصادي است و ريشه قرآني و الهي دارد و هر مسلماني مي داند كه چرا و به چه هدف اين عيد را برگزار مي كند. در عيد قربان شيطان نفس انسان قرباني مي شود و علاوه بر آن، از اين طريق فقرا و مسكينان و گرسنگان سير مي شوند. عيد قربان هم عبادت است و هم فعاليتي اجتماعي. عيد قربان هم خدا را به انسان ياد مي دهد و هم به او متذكر مي شود كه اي انسان تو در برابر همنوعان خودت مسئوليت داري. نه مسئوليت ريش بستن و لباس قرمز پوشيدن و گاري با گوزن شاخدار راه انداختن كه افسانه اي بيش نيست و نه مسئوليت تزيينات رنگارنگ به خود و درخت بستن، در حاليكه همسايه ات گرسنه است و حتي لقمه براي سير شدن ندارد، بلكه مسئوليت حقيقي و واقعي. مسووليت ديدن گرسنگان و به داد آن ها رسيدن را داري.
نكته ديگر اينكه بيشترين كشتار را در تاريخ، مسيحيان داراي كريسمس به همراه بابانوئل در جنگهاي صليبي و جهاني اول و دوم و استمعار كشورهاي دنيا در سيصد سال اخير و ماجراي انداختن دو بمب اتمي به نام خدا بر سر مردم بيچاره ژاپن، ‌انجام داده اند نه مسلماناني كه هميشه در طرف مظلوم و دفاع از مظلوم بوده اند نه ظالم.
اگر مسلمان گوسفند مي كشد تا نفس خودش را بكشد و با گوشت آن انسانها را سير كند، برپاكنندگان جشن كريسمس، انسانها را مي كشند تا به وسيله آنها كشورهاي خود را آبادتر و نفس خود را فربه تر سازند و اداي موجودات ناز و مهربان را بازي كنند.(البته ما عمل مسيحيان با خدا را كه از اين كارها متنفرند، ازاين دست اقدامات جدا مي دانيم، لكن اگر صرف برپا كردن يك جشن درآنسان تر شدن انسان كمك مي كرد، نبايد اين فجايع به اسم خدا و مسيحيت رخ مي داد در حاليكه همگي آنها جشن كريسمس هم مي گرفتند.)
نكته ديگر اينكه، همه انسانها از مسيحي گرفته تا مسلمان و يهودي و غير اينها،هم گوسفند مي كشند و هم از گوشت آن استفاده مي كنند و اين امر اختصاص به مسلمين ندارد.اگر مدافعين حقوق گوسفند در دلسوزي خود صادقند، اقدامي در جهت تعطيلي تمام كشتارگاه هاي كشورهاي دنيا كنند.( كه البته اگر اقدام به اين كار كنند در نظر جهانيان به كاري مضحك دست زده اند.)
نكته آخر اينكه كشتن گوسفند و قرباني هاي ديگر در كوچه و خانه، هيچ ربطي به اسلام ندارد. اسلام دستور داده است كه قرباني انجام شود ولي دستور نداده است كه حتما بايد در خانه يا كوچه و يا خيابان باشد. مي توان براي اين كار مكانهاي خاص در نظر گرفت كه بهداشت كار هم رعايت شود.اگر نشده است تقصير اسلام نيست كساني كه بايد رعايت كنند، رعايت نكرده اند.

پی‌نوشت‌ها :
1- فيض كاشاني، محجة البیضاء، تهران، مركز نشر اسلامي، 1417 هـ. ق، ج2، ص197.
2- حج(22)، آیه 36.
3- فيض كاشاني، محجة البیضاء، تهران، مركز نشر اسلامي، 1417 هـ. ق، ج2، ص197.
4- شيخ صدوق، علل الشرايع، ترجمه سيد محمد جواي ذهني تهراني، قم، انتشارات مومنين، 1380هـ. ش، ج 2، ص 406.
5- بقره(2)، ‌آيه 171.

نظر دهید »

ویژه نامه ولادت امام رضا(علیه السلام)

ارسال شده در 5 مرداد 1395 توسط خادمة الزهراء در پژوهشی

بسمه تعالی

« ولادت امام رضا(علیه السلام) گرامی باد »

عطر میلاد

آن روز که نسیم نور زمین را از عطرمیلاد تو آکند و فرشتگان بال در بال مقدم منوّرت را گلباران کردند. آسمان آیینه بندان عشق بود و زمین زیر چترخورشیدی درانتظار به آغوش کشیدن مردی از تبار محمد «صلی الله علیه و آله وسلم» بی قرار و پرتپش شده بود. آن روزِ تاریخی، مدینه موّاج از شفافی عشق بود و سرانجام آسمان نور افشانی شد. لحظه ها بر قدوم تو سجده گذاشتند. و ثانیه ها عطشناک تا اوج آسمان فواره کشیدند. میلاد خجسته حجت حق، حضرت امام رضا «علیه السلام » بر همه رهروان راستین آن امام مبارک باد.

تولّد

ابوالحسن علی بن موسی الرضا «علیه السلام» هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت است. بنابر نقل های تاریخی سال تولد آن امام همام 148 ق است و چنان که مشهور است روز میلاد وی یازدهم ذیقعده می باشد. کنیه حضرت «ابوالحسن» است و چون حضرت امیر« علیه السلام » «ابوالحسن» خوانده می شود، حضرت رضا «علیه السلام » به ابوالحسنِ ثانی معروف شده است مشهورترینِ لقب های وی «رضا» است.(1)

پدر و مادر

امام رضا «علیه السلام» همچون بقیه امامان معصوم «علیهم السلام» دارای پدری صالح و بزرگوار هستند و در دامن بهترینِ مادران زمان خود پرورش پیدا کردند.  پدر آن حضرت امام موسی کاظم «علیه السلام» و مادر ایشان « نجمه » است.(2)

خلفای معاصر حضرت

طبق نقل مورخان، مدت امامت حضرت امام رضا بیست سال بوده که ده سال آن معاصر با خلافت هارون الرشید، پنج سال معاصر با خلافت محمدامین و پنج سال آخر نیز هم عصر با خلافت عبداللّه المأمون بود. امام تا آغاز خلافت مأمون در زادگاه خود در شهرمقدس مدینه اقامت داشت ولی مأمون پس از رسیدن به حکومت، حضرت را به خراسان فرا خواند و آن حضرت سال های پایان عمر خویش را در خراسان سپری کردند.(3)

امام در عصر هارون الرشید

اگرچه در زمان هارون الرشید اختناق و استبداد حاکم بود با این حال دوران آزادی نسبی و فعالیّت های فرهنگی و علمی امام رضا «علیه السلام » به شمار می رود؛ زیرا در این مدّت (ده سال) هارون به صورت آشکار متعرض امام نشد و امام موفق به ترتیب شاگردانی در علوم و معارف اسلامی گردید. شاید عدم تعرض هارون به سبب نگرانی وی از تکرار عواقب قتل امام موسی بن جعفر بوده است؛ چراکه وی سعی داشت خود را از این جنایت تبرئه کند و از آن جا که امام از این سیاست آگاه بودند بی باکانه افشاگری می کردند و مردم را می آگاهانید ند.(4)

امام در عصر امین

امین و مأمون فرزندان هارون الرشید ولی از دو مادر بودند. هارون در زمان خلافت خود از مردم برای امین به عنوان ولی عهد خود بیعت گرفت و مأمون را نیز ولی عهد دوم قرار داد. در دوران حکومت امین و سال هایی که بین مرگ هارون و حکومت مأمون گذشت، برخوردی میان امام و مأموران حکومت عباسّی در تاریخ به چشم نمی خورد و پیداست که دستگاه خلافت بنی عباس در این سال های کوتاه که گرفتار اختلاف داخلی و مناقشات امین و مأمون و خلع مأمون از ولایت عهدی و واگذاری آن به موسی فرزند امین بود، فرصت کمتری برای اذیت و آزار علویان و خصوصا امام رضا «علیه السلام» یافت و ما می توانیم این سال ها را ایام فعالیت نسبی امام و فرصت مناسبی برای فعالیت های فرهنگی آن حضرت بدانیم.(5)

امام در عصر مأمون

با شروع خلافت مأمون فصلی تازه در زندگانی امام رضا «علیه السلام »آغاز می شود؛ سال هایی که با اندوه و ناملایمات بسیار برای آن امام همراه بود. مأمون به تشیّع اظهار علاقه می کرد و گردانندگان دستگاه خلافتش هم غالبا ایرانیانی بودند که نسبت به آل علی و امامان شیعه علاقه و محبّتی خاص داشتند. لذا نمی توانست همچون پدران ظالم خود هارون و منصور امام را به زندان بیفکند و مورد شکنجه و آزار قرار دهد. از این رو چاره تازه ای اندیشید و امام را به مرو آورد تا با طرح دوستی منافقانه با آن حضرت، افزون بر استفاده از موقعیّت علمی و اجتماعی ایشان، فعالیت های حضرت را زیر نظر بگیرد و نیز با برپایی مناظره های علمی مختلف سعی داشت شخصیّت محبوب علمی و موقعیّت والای اجتماعی حضرت را بی رنگ سازد که در هر بار جز رسوایی طَرفی نبست.(6)

کلام رهبر معظم انقلاب

مقام معظم رهبری عشق راستین و علاقه قلبی خویش را درباره بارگاه ملکوتی امام رضا این چنین توصیف کرده اند: «آستان قدس رضوی مطاف فرشتگان و کرّوبیان و قبله اهل دل و ملجأ مؤمنان صادق است. امروز به برکت طلوع خورشید انقلاب اسلامی پایگاه بلند اندیشه اسلام و پرچم معارف قرآن نیز هست».(7)

توسّل به امام

خداوندا، درود بی حدّ و سلام بی حصر خود را بر مولایم علی بن موسی الرضا فرصت؛ کسی که برای عدالت قیام کرد و مردم را به سوی تو می خواند؛ همو که دارای صفاتی نیکو بود و پیشوای نیکوان شد. پاک سیرتی که حجّت و خلیفه تو در میان مردم بود. خدایا، به مدد محبّت و عشق به این بزرگوار به تو تقرّب می جویم. از دشمنانش بیزارم و دوست محبّان ایشانم. پس ای خدا، به سبب ایشان خیر دنیا و آخرت را به ما روزی فرما و شرّ دنیا و آخرت و هراس رستاخیز را از ما دور گردان.

ورود حضرت رضا «علیه السلام» به قم

وقتی که حضرت رضا به دستور مأمون ناگزیر به ترک مدینه شده، به سوی خراسان حرکت کردند، از راه بصره به بغداد و از آن جا به سوی قم روانه شدند. اهالی قم استقبال باشکوهی ازایشان کردند. بسیاری آن حضرت رابه منزل خود دعوت کردند، اما حضرت فرمودند:« شتر من هر جا توقف کرد همان جا می روم» سرانجام شتر حضرت به در خانه مرد صالحی توقّف کرد که شب در خواب دیده بود امام هشتم مهمان اوشده اند اکنون آن خانه به نام مدرسه «رضویّه» در خیابان آذر قم معروف است.(8)

دانش بی کران

دانشمندان معاصر با حضرت رضا «علیه السلام»  بر فراوانی دانش و بینش وی و نیرومندی اش در استدلال و برتری جنابش در گفت و گوها و مناظرات علمی گواهی داده اند؛ تا جایی که محمدبن عیسی یقطینی اظهار داشت: «وقتی مردم، در مسئله امامت امام رضا «علیه السلام» اختلاف پیدا کردند من که مسئول جمع آوری پرسش های مردم و پاسخ های آن حضرت بودم، پانزده هزار مسئله گرد آوردم که از حضرت سؤال شده بود و وی به تک تک آنها پاسخ فرموده بودند».(9)

ترسیم بهشت زمینی

در دین مقدس اسلام بر حفظ حقوق برادران دینی و تکریم شخصیّت و مقام آنان سفارش بسیار شده است. ائمه ما در توصیه های اخلاقی خویش بر این مسئله تأکید کرده اند؛ از جمله امام رضا «علیه السلام» در این باره می فرمایند: «از حقوقی که هر مؤمن نسبت به برادر دینی خود دارد این است که از صمیم قلب او را دوست بدارد و از نظر مالی به او کمک و مواسات نماید و اگر کسی به او ظلم کرد او رایاری کند… شخص با ایمان هرگز به برادر دینی خود ستم نمی کند، او را فریب نمی دهد، به او خیانت نمی کند، غیبت او را روا نمی دارد، به او دروغ نمی گوید. کسی که به برادر دینی خود لباسی هدیه دهد خداوند از لباس های بهشتی به او خواهد داد و کسی که برای رضای خدا به آنها قرض بدهد در پیشگاه خدا ثواب صدقه خواهد داشت. هرکسی اندوه برادر دینی خود را برطرف سازد خداوند غمی از غم های آخرتش را خواهد زدود».(10)

کرامات حضرت

شیخ طبرسی می گوید: «آنچه مردم پس از شهادت وی تا زمان ما از برکت مشهد مقدس آن حضرت و علامات و عجائبی که مشاهده کرده اند و موافق و مخالف بدان تصدیق نمودند از حد شمارش خارج است. در این مشهد مقدس کور مادر زاد و دیگر مریضان شفا یافتند و دعاها مستجاب و جاجت ها برآورده شده که بسیاری از اینها را خود مشاهده کردیم و نسبت به آن علم یقینی که شک در آن راه نیابد پیدا نمودیم». شیخ حر عاملی هم می گوید: «من هم مثل شیخ طبرسی بسیاری از این معجزه ها را مشاهده کردم و یقین برای من حاصل شد، همان گونه که برای او یقین حاصل شده بود و در مدت مجاورت من در مشهد مقدس که 26 سال می شود دراین خصوص چیزهایی شنیدم که از شمارش گذشته و در خاطر ندارم».(11)

بوسیدن ضریح

قرآن مجید ساختن مسجد و بنای بارگاه را بر مزار مردان خدا جائز دانسته است و شاهد آن ساختن مسجد بر سر قبر اصحاب کهف است و نیز در قرآن می خوانیم که حضرت یعقوب پیراهن یوسف رابه چشم نابینای خود مالید و دیدگانش شفا یافت. گرچه پیراهن چیزی جز پارچه نیست اما چون مدتی ملازم و همنشین بدن مطهر یوسف «علیه السلام» بود. دارای این اثر شفا بخش شده بود.

پیامبراکرم هنگامی که در سرزمین منا سر مبارک خود را به قصد تقصیر پس از فریضه حج می تراشیدند اصحاب، موی حضرت را برای تبرّک می بردند. پس بوسیدن ضریح ائمه فقط و فقط از سر احترام نهادن به حجت خدا و امام معصوم است. همان گونه که مسلمانان جلد قرآن کریم را، چون کلام خدا روی آن نوشته شده واز مجاورت قرآن و کلماتش قداستی خاص پیدا کرده است می بوسند. اینک، عاشقان و دوستان اهل بیت «علیهم السلام » وقتی به زیارت مولایشان امام رضا می روند گرد ضریح حضرتش پروانه وار می چرخند و از آن بوسه ها برمی دارند و دست تبرّک بدان می کشند (12)

مقام امام در کلام امام رضا «علیه السلام»

آنچه سبب محبت و عشق و اطاعت می شود معرفت و شناخت مقام محبوب و معشوق است. به همین دلیل است که گفته اند:

آنچه شیفتگان ائمه را حیران خود کرده آشنایی با مقام والا و ملکوتی آنهاست و این که درس معرفت و امام شناسی را از امام رضا «علیه السلام» آموخته اند که فرمودند: «امامت منزلتش والاتر، شأنش بزرگ تر، مقامش عالی تر، مرتبه اش بلندتر و ژرفایش عمیق تر از آن است که عقل ها به آن برسد و اندیشه ها آن را دریابند. امام همانند خورشید فروزانی است که خود در کرانه افق و دور از دست رس و چشم انداز است. و نورش سراسر هستی را فرا گرفته است. امام همان ماه تابان چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره رهنما در ظلمت شب ها برای رهگذر شهرها و کویرها و گرداب بر تلاطم دریاهاست».(13)

جلسات مناظره

مأمون با دعوت از صاحب نظران و دانشمندان مذاهب و فرقه های مختلف، جلسات مناظره تشکیل داد تا شاید بتواند چهره مقدس امام «علیه السلام» را خدشه دار کرده، باعث کاهش محبوبیّت حضرت در جامعه شود. امام «علیه السلام» با هر یک از دانشمندان، با زبان خود و از کتاب خود آنان، بر بطلان نظریه آنها و حقانیّت اسلام و صداقت حضرت رسول اکرم       « صلی الله علیه و آله وسلم » استدلال نمود. تا آنان که همگان در برابر حضرت سر تعظیم فرو آورده، بر بطلان نظریه خویش و صحّت سخنان امام رضا «علیه السلام» اعتراف نمودند و بعضی همانند عمران صائبی که مشرک و در علم کلام و فنّ خطابه متبحّر و متخصّص بود به حقانیّت اسلام اعتراف می کردند و در همان مجلس اسلام می آوردند.(14)

حاجت روا

در کتاب عیون اخبار الرضا آمده است: مردی از اهالی بلخ همراه غلام خود به زیارت مرقد شریف حضرت رضا به مشهد آمدند. هر دو مشغول نماز شدند و بعد از نماز به سجده رفتند و سجده را طول دادند. مرد بلخی قبل از غلامش سر از سجده برداشت و غلام خود رابه حضور طلبید غلام بی درنگ سر از سجده برداشت و به حضور او آمد. مرد بلخی گفت: آزادت کردم و فلان کنیز را آزاد کردم و به ازدواج تو در آوردم و خودم ضامن مهریه اش شدم و فلان مزرعه را وقف شما و فرزندانتان نمودم و این امام رضا رابر این موضوع گواه می گیرم. غلام با شنیدن این سخنان به شدّت گریه کردو گفت: سوگند به خدا و این امام والا مقام من در سجده همین امر را از امام و آقایم خواستم و اینک حاجت روا شدم.(15)

تواضع امام

شخصی به قصد دیدار امام رضا «علیه السلام» مسیر طولانی ای را طی کرد. صبح زود به مقصد رسید. با خود گفت: به حمام بروم و غبار سفر از تن بشویم و پاک و مطهر به زیارت امام بروم. لحظاتی در آن جا درنگ کرد. شخصی آن جا بود. از او خواست که در شستن بدن به او کمک کند. بعضی از مردم که وارد حمام می شدند احترام عجیبی به او می نهادند و اظهار ارادت و ادب می نمودند. مرد مسافر اندک اندک امام را شناخت به سرعت کنار کشید و به شدت شرمنده شد و عذر خواهی کرد. اما امام رضا به او دلداری دادند و همچنان مشغول کار خود شدند و فرمودند: «شما این همه راه را با پای پیاده برای زیارت ما آمدی من هم این جا منتظرت بودم!»(16)

آگاهی امام ازاحوال ما

وقتی در آینه روایات می نگریم رابطه ائمه اطهار« علیه السلام» با پیروانش را بسیار صمیمی و عاشقانه می یابیم. آن بزگواران همیشه نظرلطف و محبّت به پیروان خود دارند. امام رضا «علیه السلام »این پیوند الهی را چنین بیان می فرماید: «امام مهربان دوست، امین و دل سوز امت است و همانند مادری است که عاشقانه به خردسال خود عشق می ورزد».(17)

بوی خوش استغفار

حضرت رضا «علیه السلام» از پدران خود از حضرت علی «علیه السلام » روایت کرده است که فرمود: «خود را به بوی خوش استغفار و توبه معطر کنید تا بوی بد گناه شما را رسوا نکند».(18)

در امان بودن از پشیمانی

راز دور ماندن از پشیمانی را در جمله ای حکیمانه این چنین می فرمایند: « تد بیر و اندیشه قبل از انجام کار شما را از پشیمانی حفظ می کند».(19)

پی نوشت:

1- علامه مجلسی، زندگی چهارده معصوم، صص 928 - 929 (اقتباس).

2- علامه مجلسی، پیشین، ص927.

3- مهدی پیشوایی. سیره پیشوایان، قم، مؤسسه تحقیقاتی و تعلیماتی امام صادق «علیه السلام»، 1378 ه ش، ص468.

4- ر.ک: سیره پیشوایان، ص468 (با کمی تغییر).

5- همان، ص472.

6- ر.ک: سیره پیشوایان، ص476 (با کمی تغییر).

7- محسن قرائتی، در رواق نور، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ص5.

8- محمد محمدی استهارودی. داستان دوستان، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، 1373، ج4، ص207.

10- سرچشمه های نور امام رضا «علیه السلام»، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی 1368، ص92.

11-  بحارالانوار، ج74، ص333.

12- حاج شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص508 انتشارات اسوه (وابسته به سازمان حج و اوقاف و امور خیریه)، با کمی تغییر.

13- در رواق نور، صص16 - 19 (با کمی تغییر).

14- سید محمود حسینی قزوینی، در حریم طوس، قم، انتشارات حاذق، 1416، ص234.

15- در حریم طوس، ص206.

16- داستان دوستان، ج3، ص249.

17- در رواق نور، ص27 (با کمی تغییر).

18- حسینی قزوینی سید محمد، در حریم طوس، ص247 (با کمی تغییر).

19- حاج شیخ حسن کافی، امام رضا «علیه السلام» اسوه صراط مستقیم، شرکت انتشارات میقات، ص383.

 

 

 

 

 

 

 

 

«مدرسه علمیه حضرت خدیجه کبری (س)،سوسنگرد،واحدپژوهش باهمکاری واحد فرهنگی»

نظر دهید »

زندگانی حضرت فاطمه معصومه(س)

ارسال شده در 2 مرداد 1395 توسط خادمة الزهراء در پژوهشی

باسمه تعالی

«ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) وروزدخترگرامی باد».

زندگینامه حضرت معصومه(س)

نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع) و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست . لذا حضرت معصومه (س) با حضرت رضا (ع) از یک مادر هستند.
ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال ١٧٣ هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت.  
در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مامون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.
یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب (س (پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مومن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبیت (ع) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى ماموران حکومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت (س) معصومه را نیز مسموم کردند.
به هر حال ، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س) بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.
آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود.
 محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.
سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال ٢٠١ هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد دراین که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد.
آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند.
 بنا به گفته بعضی از علما به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است.
پس از دفن حضرت معصومه (س) موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد(ع) به سال ٢۵۶ هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع). و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت وامامت شد.


احادیثی پیرامون حضرت معصومه(س)


قال الصادق علیه السلام: «ان للّه حرماً و هو مکه الا انَّ لرسول اللّه حرماً و هو المدینه الا وان لامیرالمومنین (علیه السلام) حرماً و هو الکوفه الا و انَّ قم الکوفه الصغیره الا ان للجنه ثمانیه ابواب ثلاثه منها الى قم تقبض فیها امواه من ولدى اسمها فاطمه بنت موسى (علیهاالسلام) و تدخل بشفاعتها شیعتى الجنه با جمعهم».

خداوند حرمى دارد که مکه است پیامبر حرمى دارد و آن مدینه است و حضرت على (ع) حرمى دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از 8 درب بهشت سه درب آن به قم باز مى شود - زنى از فرزندان من در قم از دنیا مى رود که اسمش فاطمه دختر موسى (ع) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مى شوند. 
ثواب الاعمال و عیون اخبار الرضا(ع): عن سعد بن سعد قال: سالت اباالحسن الرضا(ع) عن فاطمه بنت موسى بن جعفر (ع) فقال: من زارها فله الجنه؛ امام رضا (ع) فرمود- کسى که حضرت فاطمه معصومه را زیارت کند پاداش او بهشت است

کامل الزیاره:عن ابن الرضا (علیهماالسلام) قال: من زار قبر عمتى بقم فله الجنه؛ امام جواد - کسى که عمه ام را در قم زیارت کند پاداش او بهشت است .
امام صادق (ع): من زارها عارفاً بحقّها فله الجنه (بحار ج ۴٨ صفحه ٣٠٧)
امام صادق (ع) کسى که آن حضرت را زیارت کند در حالى که آگاه و متوجه شان و منزلت او باشد  بهشت پاداش اوست .
امام صادق (ع): «الا انَّ حرمى و حرم ولدى بعدى قم» (بحار ج ۶٠ صفحه ٢١۶ )
امام صادق (ع) - آگاه باشید که حرم من و حرم فرزندان بعد از من قم است .

جایگاه حضرت معصومه(س)


لقب «معصومه» را امام رضا(ع) به خواهر خود عطا فرمود:آن حضرت در روایتى فرمود:
«مَنْ زَارَ الْمَعصُومَهَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى.» (ناسخ التواریخ، ج ٣، ص ۶٨، به نقل از کریمه اهل بیت، ص ٣٢)

«هرکس معصومه را در قم زیارت کند،مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.»
این لقب، که از سوى امام معصوم به این بانوى بزرگوار داده شده، گویاى جایگاه والاى ایشان است.
 
امام رضا(ع) در روایتى دیگر مى فرماید:هرکس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم را در رى یا خواهرم را در «قم» زیارت کند که ثواب زیارت مرا در مى یابد. (زبده التصانیف، ج ۶، ص ١۵٩، به نقل از کریمه اهل بیت، ص ٣ .)
حضرت معصومه(س) «کریمه اهل بیت» است. این لقب نیز بر اساس رویاى صادقانه یکى از بزرگان، از سوى اهل بیت به این بانوى گرانقدر داده شده است. ماجراى این رویاى صادقانه بدین شرح است :
مرحوم آیت اللّه سیّد محمود مرعشى نجفى، پدر بزرگوار آیت اللّه سید شهاب الدین مرعشى (ره) بسیار علاقه مند بود که محل قبر شریف حضرت صدّیقه طاهره (س) را به دست آورد. ختم مجرّبى انتخاب کرد و چهل شب به آن پرداخت. شب چهلم پس از به پایان رساندن ختم و توسّل بسیار، استراحت کرد. در عالم رویا به محضر مقدّس حضرت باقر(ع) و یا امام صادق (ع) مشرّف شد.
امام به ایشان فرمودند: «عَلَیْکَ بِکَرِیمَهِ اَهْل ِ الْبَیت ِ.» یعنى به دامان کریمه اهل بیت چنگ بزن .
ایشان به گمان اینکه منظور امام (ع) حضرت زهرا(س) است، عرض کرد: «قربانت گردم، من این ختم قرآن را براى دانستن محل دقیق قبر شریف آن حضرت گرفتم تا بهتر به زیارتش مشرّف شوم.»امام فرمود: «منظور من، قبر شریف حضرت معصومه در قم است.» سپس افزود:« به دلیل مصالحى خداوند مى خواهد محل قبر شریف حضرت زهرا(س) پنهان بماند; از این رو قبر حضرت معصومه (س) را تجلّى گاه قبر شریف حضرت زهرا(س)  قرار داده است. اگر قرار بود قبر آن حضرت ظاهر باشد و جلال و جبروتى براى آن مقدّر بود، خداوند همان جلال و جبروت را به قبر مطهّر حضرت معصومه (س) داده است.» مرحوم مرعشى نجفى هنگامى که از خواب برخاست، تصمیم گرفت رخت سفر بر بندد و به قصد زیارت حضرت معصومه (س) رهسپار ایران شود. وى بى درنگ آماده سفر شدو همراه خانواده اش نجف اشرف را به قصد زیارت کریمه اهل بیت ترک کرد.(کریمه اهل بیت ، ص 43 )

برخی از کرامات حضرت معصومه(س)


شفاى چشم
یکى از اساتید محترم اخلاق و وعاظ برجسته شهر مقدس قم نقل کردند: سال ها قبل در چشم دختر بچه ام نقطه سفیدى پیدا شد. به چشم پزشک معروف شهر مراجعه کردیم و ایشان اظهار داشتند که باید چشم او عمل شود. على القاعده نوبتى را معین نمودند و ما هم مى بایست به بچه آمادگى روحى مى دادیم، ولى همین که متوجه مساله گردید، کار او گریه و وحشت و ناراحتى شد و طبعاً یک حالت اضطرابى هم براى خود ما ایجاد کرد.
به هر حال نوبت جراحى و عمل فرا رسید وما بیمار را براى انجام عمل روانه مطب دکتر معالج کردیم . در مسیر از کنار حرم مطهر مى گذشتیم که نگاه دخترم به گنبد و بارگاه نورانى حضرت معصومه افتاد و گفت:  بابا برویم حرم، من شفاى چشمم را از حضرت مى گیرم! این جمله براى من حالتى ایجاد کرد که خدا مى داند! او را به حرم بردم. همین که وارد شدیم خودش را سراسیمه به ضریح مطهر رسانید و در حالى که چشم خود را به ضریح مى کشید، مى گفت: یا حضرت معصومه (س) من مى ترسم، مى خواهند چشمم را عمل کنند، شاید کور شوم!و… و اشک مى ریخت.دیدن چنین حالتى از فرزند براى یک پدربه وضوح آشکاراست یعنى چه؟
به هر صورت , پس از زیارت با اصرار او را بغل کردم و در حالى که اشک مى ریخت او را تا وسط صحن بزرگ کنار قبر مرحوم قطب راوندى (ره) بردم و براى اینکه کفش او را بپوشانم او را به زمین گذاشتم. خواستم اشک او را پاک کنم که نگاهم به داخل چشم دختر بچه عزیزم افتاد و دیدم اثرى از لکه سفید در چشم او نیست! با عجله او را به دکتر رسانیدم. ایشان هم تصدیق نمود و گفت دیگر نیازى به عمل نیست و الحمد الله شفا یافته است.

هدیه حضرت


یکى از علماى اعلام که در چند دوره مجلس شوراى اسلامى هم خدمت نموده اند و از سادات جلیل القدر منطقه آذربایجان شرقى مى باشند، چنین نقل مى کنند:
چند سال پیش از زعامت مرحوم آیت الله العظمى بروجردى (ره)، به طلاب و حوزه علمیه قم بسیار سخت مى گذشت، در حدى که خود این جانب که در منطقه خاکفرج مستاجر بودم، به قدرى از بقال محل نسیه جنس برده بودم که دیگر خجالت مى کشیدم از منزل خارج شوم و از مسیر آن مغازه بگذرم. روزى به فکر افتادم که این چه وضعى است؟ تا کى مى شود صبر کرد؟ اما این که چه کنم، به نتیجه اى نمى رسیدم! تا اینکه با خود گفتم به حرم مطهر حضرت معصومه (س) که عمه سادات است و خود من هم که سید هستم، مى روم و کنار ضریح مطهر فریاد مى کشم و حرف هاى دلم را مى زنم، هر چه مى خواهد بشود؟!با عصبانیت عبایم را به سر کشیدم و به طرف حرم مطهر حرکت کردم . از صحن بزرگ وارد شدم و به طرف صحن عتیق رفتم و از دالانى که حد فاصل این دو صحن است چند قدم جلو رفتم که ناگهان خانمى به من نزدیک شد، در حالى که بوشیه به صورت زده بود و بسیار با وقار بود، پاکت نامه اى به من داد و فرمود: آقا سید! این براى شماست، من که به قصد دیگرى به طرف حرم مى رفتم، پاکت نامه را گرفته و بى توجه چند قدمى جلوتر رفتم و آن خانم هم به طرف صحن بزرگ رفت، یک مرتبه با خود گفتم ببینم در نامه چه نوشته است؟ و قصه چیست؟ نامه را بازکردم و دیدم « دو هزار تومان» پول است! با خود گفتم یعنى چه؟ به دنبال خانم رفتم که بپرسم این پول به چه عنوان و به چه جهت است ؟ به صحن ها و درهاى بیرون مراجعه کردم و اثرى ندیدم! ناگهان زبان دلم به من گفت: چه بسا این هدیه حضرت معصومه (س) است، خصوصاً با آن جمله اى که خانم به هنگام دادن پاکت بیان کرد. 
این جا بود که انقلابى عجیت در من پدیدار شده و بسیار گریه کردم و به طرف صحن عتیق آمدم و وارد ایوان طلا شدم، ولى وارد رواق مطهر نشدم، با خود گفتم: «تو لیاقت ندارى وارد شوى، همین جا کنار در توقف کن، تو مثل یک درنده مى خواستى حمله کنى، ولى حضرت زودتر یک لقمه غذا جلوى تو انداخت تا آرام شوى!» به هر حال بسیار گریه کردم و با عذر خواهى به منزل برگشتم. این شخصیت بزرگوار که در حال نقل این قضیه نیز بسیار اشک مى ریخت، هنوز شرمنده آن قصه و نیت اولى بود و مبهوت آن کرامات باهره، پس از لحظه اى دوباره ادامه داد، آن مبلغ پول موجب رونق و برکتى در زندگى ما شد که بحمداله هنوز محتاج شخصى نشده ام.

نجات گروه سرگردان


سال هاى قبل از انقلاب تعدادى زائر در فصل زمستان، براى زیارت کریمه اهل بیت عازم قم شدند، این گروه درچند فرسخى قم به دلیل فرا رسیدن شب و برف و بوران شدید راه گم کردند و در بیابان سرگردان شدند. زائران وقتى جان خود را در خطر دیدند دست توسل به دامن حضرت معصومه (سلام الله علیها) گرفتند تا با نشان دادن راه به آن ها نجات شان دهد.
طبق سند موثق، یکى از خدام آستانه مقدسه حضرت معصومه (سلام الله علیها) مرحوم «سید محمد رضوى» مى گوید: آن شب (بدون اطلاع از وجود زائران سرگردان در بیابان) در حرم بودم، هنوز اندکى از خوابم نگذشته بود که در عالم رویا دیدم بى بى دو عالم حضرت معصومه (سلام الله علیها)، نزد من آمد و فرمود:« برخیز، چراغ گلدسته را روشن کن!» شتابزده از خواب بیدار شدم و نگاه به ساعت کردم، دیدم تازه اندکى از نیمه شب گذشته و برف سنگینى همه جا را فرا گرفته است و هنوز چهارساعت به اذان صبح باقى مانده (طبق معمول اندکى قبل از اذان صبح چراغ هاى گلدسته ها را روشن مى کردیم.) لذا مجدداً خوابیدم، و دوباره همان خواب تکرار شد، ولى این بار حضرت با تندى به من فرمودند: «برخیز، مگر نگفتم چراغ هاى گلدسته ها را روشن کن!» لذابراى دومین بار شتابزده از خواب برخاستم، و باوجود برف و سرماى شدید که همه جا راگرفته بود، با خود گفتم، چرا امشب چراغ ها را زودتر از معمول باید روشن کنم؟ به سمت گلدسته ها رفتم و چراغ ها را روشن کردم .
آن شب به سرآمد و صبح روز بعد که از حرم عبور مى کردم، شنیدم چند نفر از زائران به هم دیگر مى گویند: «حضرت معصومه (س) به دادمان رسید، چقدر باید از محضر مقدسه اش تشکر و سپاسگزارى نماییم! اگر چراغ هاى گلدسته ها روشن نمى شد ما در آن تاریکى شب و آن بیابان پر از برف جان سالم به در نمى بردیم».
لذا آن موقع بود که راز خواب خود را دریافتم که چرا حضرت معصومه (سلام الله علیها) به من فرمود: « برخیز و چراغ گلدسته ها را روشن کن».

1 نظر »
  • 1
  • ...
  • 83
  • 84
  • 85
  • ...
  • 86
  • ...
  • 87
  • 88
  • 89
  • ...
  • 90
  • ...
  • 91
  • 92
  • 93
  • ...
  • 134
 خانه
 فرجام قاتلان امام حسین (علیه السلام)و یاران باوفایشان
 تماس
 ورود

خبرنامه

سايت مراجع معظم تقليد

سايت مراجع تقليد

 آيت الله سيد علي خامنه اي (مد ظله العالي)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله جواد تبريزي (رحمة الله علیه)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله محمد تقی بهجت (رحمة الله علیه‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله نوري همداني (مد ظله العالي‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله  سید صادق شیرازی (مد ظله العالي)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله لطف الله صافي (مد ظله العالي‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله ناصر مکارم شيرازي (مد ظله العالي‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله فاضل لنکرانی (رحمة الله علیه)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله سيد علي سيستاني (مد ظله العالي)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله وحيد خراساني (مد ظله العالي ‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله جوادي آملي (مد ظله العالي ‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله جعفر سبحاني (مد ظله العالي)

جهت دريافت كد لوگوي مراجع كليك كنيد

امام باقر سلام الله علیه: ما مِن شَى‏ءٍ يُعبَدُ اللَّهُ بِهِ يَومَ الجُمُعَةِ أحَبَّ إلَىَّ مِنَ الصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ؛ هيچ عبادتى در روز نزد من دوست داشتنى‏تر از صلوات بر پيامبر و آل او نيست وسائل الشيعة: ج 7، ص 388

بر محمد و آل محمد صلوات

چه زمانها گذشت اما گل نرجس نیامد!!!!

log

مترجم وبلاگ(بازدیدکننده محترم باتوجه به زبان خود برروی پرچم مورد نظر کلیک کرده تا متن وبلاگ به زبان دلخواهتان مشاهده شود.)

مترجم سایت

مترجم سایت

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان