***طنز***
چشیدن غذا
ملا نصر الدین برای دیدن دوستش به خانه آنها رفت . اتفاقا آنها شام می خوردند به ملا هم تعارف کردند . ملا نصر الدین
گفت : نه خیلی ممنون ! من شام خورده ام اما چون تعارف می کنید کمی از غذا را می چشم . ملا پای سفره امد و
شروع کرد به خوردن ، به گونه ای به هیچ کس مجال خوردن نداد . صاحب خانه که دید ملا تمام غذای سر سفره را خورد
گفت : جناب ملا از این به بعد شام را پیش ما بیایید و چشیدن را برای خانه خودتان بگذارید.