چرا امام حسين(ع) پس از كشته شدن تمام يارانشان به ميدان رفتند؟
رفتن امام حسين(ع) قبل از ياران به جنگ بدان معنا نيست كه امام از جنگ مي ترسيد يا تا آخرين لحظه سعي در حفظ جان خود داشت؛ زيرا در قاموس و فرهنگ ائمه(ع) وحشت از مرگ معنا نداشته، و آنان مرگ در راه خدا را عزت دانسته و بدان افتخار مي كردند.[1]
امام قبل از اين كه از مكه خارج شده و به سوي كربلا حركت كند، خطبه اي خواند و فرمود: “من به ديدار نياكانم اشتياق دارم، مانند اشتياق يعقوب به ديدار يوسف… آگاه باشيد هر يك از شما كه حاضر است در راه ما از خون خود بگذرد و جانش را در راه شهادت و لقاي پروردگار نثار كند، آماده حركت با ما باشد".[2]
امام حسين(ع) در شب عاشورا خطبه خوانده و به همه ياران خود فرمود كه در رفتن يا ماندن آزاد هستند و دشمن تنها با او كار دارد.[3]
امام رهبر نهضت و فرماندهي جنگ را برعهده داشت، بر اين اساس بايد به جنگ سمت و سو ميداد. همان گونه كه در جنگ ها فرماندهان آخرين افرادي هستند كه در جنگ شركت مي كنند، بنابراين امام در راستاي مسئوليت و وظايفي كه برعهده داشت، بعد از شهادت يارانش به ميدان رفت.
زنده بودن امام نقش بنيادي در تقويت روحيه ياران داشت و ياران حضرت با عشق به امام مي جنگيدند. هم چنين امام وظيفه داشت بعد از شهادت ياران، بالاي سر آنها رفته و ديگران را دلداري دهند.
از سوي ديگر ياران اجازه نميدادند كه امام، اول از همه به جنگ بروند زيرا جان نثاران او بودند. در شب عاشورا هنگامي كه امام فرمود: مي توانيد برويد، هر كدام به گونه اي رفتار كردند كه حضرت را تحت تأثير قرار دادند و امام از آنها به عنوان بهترين ياران ياد كرد.[4]
طبيعي است چنين ياراني هيچ گاه اجازه نمي دادند كه امام قبل از آنها به جنگ برود. وقتي كه مسلم بن عوسجه به زمين افتاد، به حبيب بن مظاهر وصيت كرد تا زنده است، دست از ياري امام بر ندارد.[5]
ياران امام نه تنها خود را در رفتن به جهاد و شهادت پيش از امام ملزم مي دانستند، بلكه تا وقتي زنده بودند، اجازه ندادند از قبيله بني هاشم و از اهل بيت يك نفر به ميدان برود. اينان نثار جان خود را بر خاندان بني هاشم مقدّم داشتند. از طرف ديگر امام تا لحظه آخر سعي در هدايت دشمنان فريب خورده داشت و تا جايي كه امكان داشت، اين وظيفه و هدف را به انجام مي رساند.
شايد حضور اهل بيت (ع) در نرفتن امام قبل از ياران خود به جنگ تأثير گذار بوده است، زيرا امام علاوه بر آن كه رهبري نهضت را برعهده داشت، سرپرستي اهل بيت(ع) بود. امام پناهگاه آنان محسوب ميشد و ايجاد امنيت براي اهل بيت و سرپرستي آنان در چند ساعت و زمان محدود مي توانست عاملي باشد در این كه حضرت بعد از ياران خويش به جنگ برود.
به نظر مي رسد رفتن امام قبل و بعد از ياران به جنگ، در روند كلي جنگ تأثيرگذار نبوده، به اين معنا كه جنگ واقع مي شد و ياران امام و حضرت به شهادت مي رسيدند، زيرا دشمن مصمم بود جنگ به نفع آنان تمام شود. اين هدف با شهادت امام حاصل ميشد، حال فرقي نمي كرد كه شهادت امام قبل از شهادت ياران باشد يا بعد. ياران امام كساني نبودند كه بخواهند بعد از شهادت امام زنده بمانند و عليه دشمن نجنگند، اما در برخي از حوادث جانبي نهضت امام ممكن بود دگرگوني ايجاد كند، آن گونه كه حركت هاي قهرمانانه و ايثارگري هاي بي مانندي كه ياران امام با حضور ايشان بروز دادند، در صورتي كه امام در آغاز به شهادت مي رسيد، احتمال دگرگوني آنها دور از انتظار نبود. نيز آن گونه كه دشمني هاي وصف ناپذير با حضور امام توسط يزيديان بروز نمود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت ها:
1.مقتل الحسين مقرم، ص 193؛ بحارالانوار، ج44، ص 366.
2.لهوف، ص 53؛ مقتل خوارزمي، ج2، ص 5؛ مثيرالاخوان، ص 21.
3.حياةالامام الحسين،ج3، ص 175.
4.بحارالانوار، ج44، ص 315 و 316.
5.همان، ج45، ص 20.