نشست علمی- پژوهشی نقدکتاب خدمات متقابل اسلام وایران شهید مطهری در مدرسه علمیه حضرت خدیجه کبری(س) سوسنگرد
باسمه تعالی
برگزاری نشست علمی- پژوهشی نقدکتاب خدمات متقابل اسلام وایران شهید مطهری در مدرسه علمیه حضرت خدیجه کبری(س) سوسنگرد.
در این نشست که با حضور استاد دانشگاه جناب آقای امین نژادسبهانی مورخ 15/9/95بود،ایشان ابتدابه معرفی کتاب وبیان خلاصه ای اجمالی از کل کتاب وسپس به نقدبرخی از مطالب کتاب پرداختند.
ایشان تصریح کردند:اگر اسلام را مستقل از عربها در نظر بگیریم ایران را هم باید فرهنگی مستقل از ایرانیان در نظر بیاوریم.تقابل در خدمات یا باید تقابل «ایرانی» در برابر «عرب» باشد یا تقابل «اسلام» در برابر «فرهنگ و تمدن ایرانی»، و نمیتواند ترکیبی دلبخواهی از اینها باشد. متأسفانه کتاب شهید مطهری علیرغم اینکه تلاش ارزشمندی است در یک طرف خدمات اسلام و در سوی دیگر خدمات ایرانیان را وزن کرده است.
وی افزود:میتوان گفت هر دو طرف کتاب مطهری تشریح «خدمات اسلام» است. در طرح مطهری ابتدا اسلام فرهنگ ایرانی را تغییر میدهد و سپس ایرانیِ مسلمان شده منشأ خدماتی به همان اسلام میشود. در طرح او، ایرانی ظرفی است که به برکت اسلام پُر و پاکیزه شده، و این حیثیت جدید منشأ برکت و خدماتی مضاعف برای اسلام میشود. اما در یک طرح واقعا متقابل، خدمات فرهنگ ایرانی باید مستقل از فرهنگ اسلام تشریح شود.
ایشان تصریح کردند:شهید مطهری در بخش اول از ارزشهایی که فرهنگ اسلامی برای فرهنگ ایرانی آورده صحبت میکند، و در بخش دوم از تلاشهایی که ایرانیان مسلمان برای گستردن فرهنگ اسلام انجام دادهاند. هر دو قسمت شاهدی بر این مدعا است که ایرانیها با اراده خودشان اسلام را پذیرفته و خودشان کمر به تقویت و انتشارش بستهاند. اما چیزی از خدمتی که فرهنگ ایرانی به اعراب مسلمان انجام داده دیده نمیشود.
در کتاب شهید مطهری شکاف منطقی وجود دارد و جای این بحث که چطور یک قوم مهاجم و دور از تمدن با تلفیق فرهنگ ایرانی در مدتی اندک تبدیل به یک جامعه متمدن و سازنده میشود خالی است. کتاب شهیدمطهری نمیگوید که تمدن و فرهنگ ایرانی چه خدماتی به زندگی مسلمانها داشته و چقدر سطح زندگی آنها را در نحوه غذا خوردن و لباس پوشیدن و خانه ساختن و سپاه آراستن و حکومت داری و سیاست ورزی ارتقاء داده است.
برخورد با تمدن ایرانی روی تمدن بسیط عربی و بر پویایی فرهنگ اسلامی تأثیر گذاشته، اما شهیدمطهری (در ابتدای بخش دوم) اذعان میکند که پرداختن به این فقره از عهده شان خارج است و کتاب را به مسیری میکشد که طرحش را «نامتقابل» میکند. چنین کتابی یا باید خدمات متقابل «عربها» و «ایرانیان» باشد، یا خدمات متقابل «فرهنگ اسلامی» و «فرهنگ ایرانی». اما اگر خدمات فرهنگی اسلام، در مقابل خدمات ایرانیان به اسلام قرار بگیرد، دو طرف این معامله متقابل نخواهد بود.
وی در پایان خاطرنشان کردند:شهیدمطهری در بخش اول معایب و زشتیهایی از فرهنگ ایرانی را مطرح میکند که اسلام آنها را برطرف کرده است. اسلام را عربها به ایران آوردند و میتوان آن را مستقل از فرهنگ عربی در نظر گرفت. اما در مرحله دوم ورود عربها به ایران هم مضراتی به دنبال داشت و احساسی از تحقیر را برای ایرانیان به ارمغان آورد. عربها تحت تأثیر خلفای اموی و سنت قومیشان، ایرانیان را برده و پایینتر از خودشان تلقی میکردند.خدمات متقابل از زشتیهای زندگی ایرانیان پیش از اسلام میگوید اما از آنچه بیفرهنگی و عقبماندگی عربهای تازه مسلمان به جامعه ایرانی تحمیل کرده و زیانهایی که هدیه آورد سخنی به میان نمیآورد. از علل گرایش ایرانیان به مکتب اهل بیت شاید همین احساس تحقیر ناشی از خشونت و اعمال تعصب عربی، به خصوص در حکومت بنی امیه باشد، اما در کتاب مطهری فقط سخن از مضرات فرهنگ ایرانی به چشم میخورد.