نشست علمی- پژوهشی نقدکتاب خدمات متقابل اسلام وایران شهید مطهری در مدرسه علمیه حضرت خدیجه کبری(س) سوسنگرد

ارسال شده در 1 دی 1395 توسط خادمة الزهراء در مطالب عربی

باسمه تعالی
برگزاری نشست علمی- پژوهشی نقدکتاب خدمات متقابل اسلام وایران شهید مطهری در مدرسه علمیه حضرت خدیجه کبری(س) سوسنگرد.
در این نشست که با حضور استاد دانشگاه جناب آقای امین نژادسبهانی مورخ 15/9/95بود،ایشان ابتدابه معرفی کتاب وبیان خلاصه ای اجمالی از کل کتاب وسپس به نقدبرخی از مطالب کتاب پرداختند.
ایشان تصریح کردند:اگر اسلام را مستقل از عرب‌ها در نظر بگیریم ایران را هم باید فرهنگی مستقل از ایرانیان در نظر بیاوریم.تقابل در خدمات یا باید تقابل «ایرانی» در برابر «عرب» باشد یا تقابل «اسلام» در برابر «فرهنگ و تمدن ایرانی»، و نمی‌تواند ترکیبی دلبخواهی از این‌ها باشد. متأسفانه کتاب شهید مطهری علیرغم اینکه تلاش ارزشمندی است در یک طرف خدمات اسلام و در سوی دیگر خدمات ایرانیان را وزن کرده است.
وی افزود:می‌توان گفت هر دو طرف کتاب مطهری تشریح «خدمات اسلام» است. در طرح مطهری ابتدا اسلام فرهنگ ایرانی را تغییر می‌دهد و سپس ایرانیِ مسلمان شده منشأ خدماتی به همان اسلام می‌شود. در طرح او، ایرانی ظرفی است که به برکت اسلام پُر و پاکیزه شده، و این حیثیت جدید منشأ برکت و خدماتی مضاعف برای اسلام می‌شود. اما در یک طرح واقعا متقابل، خدمات فرهنگ ایرانی باید مستقل از فرهنگ اسلام تشریح شود.
ایشان تصریح کردند:شهید مطهری در بخش اول از ارزش‌هایی که فرهنگ اسلامی برای فرهنگ ایرانی آورده صحبت می‌کند، و در بخش دوم از تلاش‌هایی که ایرانیان مسلمان برای گستردن فرهنگ اسلام انجام داده‌اند. هر دو قسمت شاهدی بر این مدعا است که ایرانی‌ها با اراده خودشان اسلام را پذیرفته و خودشان کمر به تقویت و انتشارش بسته‌اند. اما چیزی از خدمتی که فرهنگ ایرانی به اعراب مسلمان انجام داده دیده نمی‌شود.
در کتاب شهید مطهری شکاف منطقی وجود دارد و جای این بحث که چطور یک قوم مهاجم و دور از تمدن با تلفیق فرهنگ ایرانی در مدتی اندک تبدیل به یک جامعه متمدن و سازنده می‌شود خالی است. کتاب شهیدمطهری نمی‌گوید که تمدن و فرهنگ ایرانی چه خدماتی به زندگی مسلمان‌ها داشته و چقدر سطح زندگی آن‌ها را در نحوه غذا خوردن و لباس پوشیدن و خانه ساختن و سپاه آراستن و حکومت داری و سیاست ورزی ارتقاء داده است.
برخورد با تمدن ایرانی روی تمدن بسیط عربی و بر پویایی فرهنگ اسلامی تأثیر گذاشته، اما شهیدمطهری (در ابتدای بخش دوم) اذعان می‌کند که پرداختن به این فقره از عهده‌ شان خارج است و کتاب را به مسیری می‌کشد که طرحش را «نامتقابل» می‌کند. چنین کتابی یا باید خدمات متقابل «عرب‌ها» و «ایرانیان» باشد، یا خدمات متقابل «فرهنگ اسلامی» و «فرهنگ ایرانی». اما اگر خدمات فرهنگی اسلام، در مقابل خدمات ایرانیان به اسلام قرار بگیرد، دو طرف این معامله متقابل نخواهد بود.
وی در پایان خاطرنشان کردند:شهیدمطهری در بخش اول معایب و زشتی‌هایی از فرهنگ ایرانی را مطرح می‌کند که اسلام آن‌ها را برطرف کرده است. اسلام را عرب‌ها به ایران آوردند و می‌توان آن را مستقل از فرهنگ عربی در نظر گرفت. اما در مرحله دوم ورود عرب‌ها به ایران هم مضراتی به دنبال داشت و احساسی از تحقیر را برای ایرانیان به ارمغان آورد. عرب‌ها تحت تأثیر خلفای اموی و سنت قومیشان، ایرانیان را برده و پایین‌تر از خودشان تلقی می‌کردند.خدمات متقابل از زشتی‌های زندگی ایرانیان پیش از اسلام می‌گوید اما از آنچه بی‌فرهنگی و عقب‌ماندگی عرب‌های تازه مسلمان به جامعه ایرانی تحمیل کرده و زیان‌هایی که هدیه آورد سخنی به میان نمی‌آورد. از علل گرایش ایرانیان به مکتب اهل بیت شاید همین احساس تحقیر ناشی از خشونت و اعمال تعصب عربی، به خصوص در حکومت بنی امیه باشد، اما در کتاب مطهری فقط سخن از مضرات فرهنگ ایرانی به چشم می‌خورد.

 نشست علمی- پژوهشی نقدکتاب خدمات متقابل اسلام وایران شهید مطهری در مدرسه علمیه حضرت خدیجه کبری(س) سوسنگرد

نظر دهید »

برگزاری نمایشگاه کتاب در مدرسه علمیه حضرت خدیجه کبری(س)سوسنگرد

ارسال شده در 1 دی 1395 توسط خادمة الزهراء در مطالب عربی

باسمه تعالی
برگزاری نمایشگاه کتاب در مدرسه علمیه حضرت خدیجه کبری(س)سوسنگرد
هم زمان با ایام بزرگداشت هفته ی پژوهش نمایشگاه تحقیقات پایانی ومقالات ونرم افزاردر مدرسه علمیه حضرت خدیجه کبری(س) سوسنگرد برگزارشد.زینب بوحمیدی مدیر مدرسه علمیه حضرت خدیجه کبری(س) سوسنگرد با اشاره به برگزاری نمایشگاه در این مدرسه علمیه تصریح کرد:این نمایشگاه با هدف علاقه مندی هرچه بیشتر طلاب به امر پژوهش وتحقیق برگزارشد.وی افزود:تحقیقات این نمایشگاه در موضوعات دینی،اعتقادی،اجتماعی وخانواده واستفاده ی عموم طلاب دایرشد.وی افزود:علاوه بردر معرض دیدقراردادن تحقیقات طلاب سعی شد از جملات گرانقدر رهبر(دام ظله) برروی دیوار استفاده شود تاطلاب باخواندن آنهانسبت به امرپژوهش واهمیت آن در اجتماع آگاهترشده وتمام همت خود را صرف خدمت در امرپژوهش کنند.

برگزاری نمایشگاه کتاب

نظر دهید »

نشست علمی-پژوهشی باموضوع تولیدات پژوهشی؛کاربست دانش

ارسال شده در 1 دی 1395 توسط خادمة الزهراء در مطالب عربی

باسمه تعالی
برگزاری نشست علمی-پژوهشی در مدرسه علمیه حضرت خدیجه کبری(س) سوسنگرد
به همت معاونت پژوهش مدرسه علمیه حضرت خدیجه کبری(س) سوسنگردنشست علمی-پژوهشی باموضوع تولیدات پژوهشی؛کاربست دانش باحضورآقای شمیل پور امام جمعه شهرستان سوسنگردبرگزارشد.
آقای شمیل پور امام جمعه شهرستان سوسنگرد در این نشست با اشاره به اهمیت پژوهش در جامعه وعلی الخصوص بین طلاب وارزش عالم وعلم اندوزی تصریح کرد:رسول گرامی (ص) فرمودند: برتری عالم بر عابد همچون برتری ماه شب چهاردهم بر دیگر ستارگان است. در سخنی دیگر فرمود: از جبرئیل پرسیدم: آیا عالمان نزد خدا گرامی‌ترند یا شهیدان؟ گفت: یک عالم نزد خدا از هزار شهید گرامی‌تر است.
ایشان اضافه کردند:ارزش و اعتبار عالم و دانشمند به علم و دانش اوست و این یک تصادف نیست که در کتاب وحی الهی قرآن مجید، متجاوز از هفتصد مورد ماده علم و مشتقات آن به کار رفته و در اولین آیات نازل شده به رسول اکرم (ص) سخن از علم ، دانش و قلم آمده است:«الذی علم با القلم؛ همان کسی که به وسیله قلم تعلیم انسان نمود.» بهترین و زیباترین تعبیرها و تعریف ها درباره علم و دانش ، در معارف دین ما ذکر شده و تصور نمی شود که در هیچیک از مکاتبات دیگر به اندازه مکتب اسلام به ارزش علم و عالم پرداخته باشد.
وی افزود:«عَلَّمَ اْلِانْسانَ مالَمْ یَعْلَمْ»(علق، 5) یاد داده است [خداوند] به انسان چیزی را که نمی دانست و منتقل کرد انسان را از ظلمت جهل به نور علم.مخفی نیست که در این کلام اشارت است بر شرافت علم و بر بودن او اشرف چیزها. چه خدای تعالی در اول این سوره، بیان فرموده خلق کردن انسان را از عَلَقه که خسیس ترین [و پست ترین] اشیا است و آخرِ حال او را گردانیدن ِ اوست عالمْ که بزرگ ترین مراتب است. یعنی انسان ذلیل بود او را عزیز گردانیدیم به علم؛ پس اگر غیرعلمْ اشرف می بود، ذکر آن اَولی بود.

نشست علمی-پژوهشی باحضور امام جمعه شهرستان سوسنگرد

نظر دهید »

ایده پژوهشی؛شکوفایی خلاقیت ها

ارسال شده در 1 دی 1395 توسط خادمة الزهراء در مطالب عربی

باسمه تعالی
برگزاری نشست علمی- پژوهشی به مناسبت هفته ی پژوهش در مدرسه علمیه حضرت خدیجه کبری(س) سوسنگرد
به همت معاونت پژوهش نشست علمی- پژوهشی باموضوع« ایده پژوهشی؛شکوفایی خلاقیت ها»وباحضور استادمدعوسرکارخانم دشتستانی در سالن اجتماعات مدرسه برگزارشد.
سرکارخانم دشتستانی خاطرنشان کردند:خلّاقيت در انسان يك پديده چالش پذير، پرتضاد و مجذوب كننده است. یکی از اندیشمندان به پسر خود كه تصويري از يك سبد پر از ميوه كشيده بود گفت: پسرم تو در خورستايش و تحسيني; چون به چيزي پرداخته اي كه درخورهمگان است. روزي تشنه چيزي خواهي بود كه در دسترس نيست و آن گاه ميوه هايي خواهي كشيد كه هيچ كس تا حال آن ها را نچشيده است و آن روز است كه تنها خواهي بود.

وی ادامه داد: در واقع،عامل خلّاقيت يكي از چندين عواملي است كه در بستر مفهوم «زندگي اجتماعي» آدمي قابل طرح و بررسي بوده و به نوبه خود پيامدهاي گوناگوني را نيز در برداشته است.
ایشان افزودند:به طور كلي،ارائه تعريفي جامع، مانع و دقيق از خلّاقيت كه شامل همه ابعاد و كنش هاي آن باشد، اگرغيرممكن نباشد، امري بسيار مشكل است. پس از سال ها مطالعه و پژوهش درباره خلّاقيت هنوز روان شناسان و متخصصان آموزش و پرورش نتوانسته اند تعريف جامعي كه مورد قبول بيشتر دست اندركاران باشد به دست دهند; زيرا افراد مختلف برداشت هاي متفاوتي از خلّاقيت داشته و بالطبع تعاريف متفاوتي از آن ارائه نموده اند. ريشه اصلي چنين اختلافاتي ناشي ازماهيت پيچيده و مركب مغز و كنش هاي آن است.

همچنین ایشان بیان کردند:به نظر برخي روان شناسان، خلّاقيت تركيبي است از قدرت ابتكار، انعطاف پذيري و حساسيت در برابر نظرياتي كه يادگيرنده را قادر مي سازد خارج از نتايج تفكر نامعقول به نتايج متفاوت و مولد بينديشد كه حاصل آن رضايت شخص و احتمالا خشنودي ديگران خواهد بود.

درپایان ایشان ادامه دادند:حوزه ها نیازمند به پژوهشگر و نویسنده دارد.طلاب باید در امرپژوهش سعی خود را جزم کنند و نیازهای جامعه را در حدتوان با تتبع در کتابها ودست آوردهای پژوهشی تامین کنند.

نشست علمی-پژوهشی

نظر دهید »

رنگين كمان نيايش

ارسال شده در 30 آذر 1395 توسط خادمة الزهراء در مطالب عربی

نظر دهید »

رحلت پیامبراکرم(ص) تسیلت وتعزیت باد.

ارسال شده در 7 آذر 1395 توسط خادمة الزهراء در پژوهشی

باسمه تعالی
پیامبر اکرم(ص) پس از بیست و سه سال دعوت و مجاهدت و ابلاغ پیام الهی و پس از فراز و نشیب‌های فراوان در راه انجام رسالت بزرگ خویش، سرانجام در روز دوشنبه، بیست و هشتم ماه صفر یازدهم هجرت[1] پس از چهارده روز بیماری[2] و کسالت، رحلت فرمودند و در هجرۀ مسکونی خویش در جوار مسجدی که تأسیس کرده بود، به خاک سپرده شد.
آخرین روزهای وفات پیامبر(ص)
پیامبر(ص) شب پیش از بیماری شدیدش در حالی که دست علی(ع) را گرفته بود، همراه جماعتی برای طلب آمرزش به قبرستان بقیع رفت و برای اهل قبور درود فرستاد و برای آنان طلب استغفار طولانی کرد.آنگاه به علی(ع) فرمود: جبرئیل هر سال یک مرتبه قرآن را بر من عرضه می‌کرد؛ ولی امسال دو مرتبه این امر صورت گرفته است و این دلیلی ندارد مگر اینکه اجل من نزدیک باشد.»[3]
پس به علی(ع) گفت: «اگر من از دنیا رفتم، تو مرا غسل بده»[4] در روایت دیگر آمده است که «فرمودند: به هر کسی وعده‌ای دادم، باید آن را بگیرد و به هر کسی دِینی دارم، باخبرم سازد.»[5]
پیامبر(ص) که گویا از حرکات زنندۀ برخی از زوجات و صحابۀ خود و تخلف برخی از یاران ناراحت شده بود، برای پیش‌گیری از بدعتها، فرمود: «ای مردم، آتش فتنه شعله‌ور شده و فتنه‌ها مانند پاره‌های شب تاریک، رو آورده و شما هیچ دستاویزی علیه من ندارید؛ زیرا من حلال نکردم مگر آنچه قرآن حلال دانسته و حرام نکردم مگر آنچه قرآن حرام داشته است»[6]
پیامبر(ص) پس از این هشدار به منزل “ام‌سلمه” رفت و دو روز در آنجا ماند و گفتند خدایا تو شاهد باش که من حقایق را ابلاغ کردم.[7]
سپس پیامبر(ص) به منزل رفت و جماعتی به حضور طلبید و گفت: «مگر به شما امر نکردم که با جیش “اسامه” بروید؟ چرا نرفتید؟»
ابوبکر گفت: رفتم؛ ولی دوباره برگشتم تا تجدید عهد کنم. عمر گفت: نرفتم؛ چون نمی‌توانستم منتظر باشم تا حال شما را از کاروانیان بپرسم.[8]
رسول خدا(ص) از تخلف آنان سخت ناراحت شد و با همان حال کسالت به مسجد رفت و خطاب به اعتراض کنندگان فرمود: این چه سخنی است که درباره‌ی فرماندهی “اسامه” می‌شنوم شما پیش از این به فرماندهی پدرش هم طعن می‌زدید به خدا سوگند او برای فرماندهی لشکر سزاوار بود و فرزندش اسامه نیز برای این کار شایسته است. رسول خدا در بستر بیماری مرتبا به عیادت کنندگان خود به طور مرتب می‌فرمود، سپاه اسامه را حرکت دهید.[9]
پیامبر(ص) فرمود:
«نفذ و اجیش اسامه»
«وی در اینجا متخلفان از جیش اسامه را لعن کرد.»[10]
سپس پیامبر(ص) بیهوش شد و تمام زنان و کودکان می‌گریستند. لحظاتی بعد پیامبر(ص) به هوش آمد و دستور داد که برایش قلم و دواتی بیاورند تا بر ایشان چیزی بنویسند که پس از آن هرگز گمراه نشوید در این میان برخی به دنبال آوردن صحیفه و دوات رفتند. که عمر گفت: بیماری بر پیامبر(ص) چیره گشته است، «ارجع فانه یهجر» برگرد؛ زیرا او هذیان می‌گوید. قرآن نزد شماست، کتاب خدا برای شما کافی است.[11] حاضران بعضی با نظر عمر مخالفت کردند و بعضی دیگر جانب او را گرفتند رسول خدا(ص) از اختلاف و سخنان جسارت‌آمیز آنان سخت ناراحت شد و فرمود: «برخیزید و از من دور شوید».[12]
وصیت پیامبر(ص) در لحظات پایانی
پیامبر(ص) در حضور جمع، رو به حضرت علی(ع) کرد و به او وصیت کرد و به ایشان فرمود: نزدیک بیا، سپس زره و شمشیر و خاتم و مهرش را به علی(ع) داد و فرمود «برو منزل». پس از لحظاتی بیماری ایشان شدید شد و آنگاه که حالش بهتر شد، علی(ع) را ندید. به زنان خود گفت: «برادرم و صاحبم بیاید» آنان به ابوبکر گفتند و آو آمد و باز پیامبر(ص) جمله را تکرار کرد و این بار به سراغ عمر رفتند و عمر آمد؛ ولی پیامبر(ص) فرمود: «برادرم و صاحبم بیاید» “ام‌سلمه” فرمود: «علی(ع) را می‌طلبد، به او بگوئید بیاید».[13] علی(ع) آمد و مدتی با هم به طور خصوصی و در گوشی صحبت کردند. وقتی از علی(ع) پرسیدند، پیامبر(ص) چه گفت؟در پاسخ فرمود: به من هزار باب علم که از هر بابی هزار باب دیگر منشعب شده بود، آموخت و چیزهایی را به من سفارش کرد که انجام خواهم داد.[14]
پیامبر(ص) در همان حال چند مرتبه فرمود: «ما ظن محمد بالله لو لقی الله و هذه عذره عنده»
در روزهای آخر از “بلال” خواست تا مردم را در مسجد حاضر کند، خطبه ‌یی خواند، بعد از مردم خواست اگر کسی حقی از او به گردن دارد، مطالبه کند. هیچ کس پاسخی نداد تا سه بار پیامبر(ص) تکرار کرد تا اینکه غلامی بنام “عکاشه” برخاست و حقی را از ایشان مطالبه کرد، به قصد انتقام از پیامبر(ص)، شلاقی آماده کردند؛ ولی همین که خواست قصاص کند بر بدن حضرت افتاد و شروع به گریه کرد و ایشان را عفو نمود و پیامبر(ص) فرمود او رفیق من در بهشت خواهد بود.[15]
سپس به علی(ع) دستور داد، آن پولها را که نزد یکی از زنان بود، بگیرد و میان فقرا تقسیم کند.[16]
فاطمه(س) و لحظۀ وداع با پدر
در لحظات آخر عمر پیامبر(ص)، فاطمه (س) بسیار گریان بود. پیامبر(ص( او را به نزدیک خود طلبید و مطالبی را به او گفت: که فاطمه (س) گریه‌اش شدت یافت. آنگاه مطلبی را به ایشان گفت: که حضرت زهرا تبسم کرد. ایشان بر پاسخ سؤال دیگران فرمودند که لحظۀ اول پیامبر(ص) فرمودند:
«در همین درد می‌میرم» و در باب شادی و تبسم‌اش فرمودند: تو اولین کس از اهل بیت (ع) من هستی که به من ملحق می‌شود» و این بود که من تبسم کردم.[17]
در لحظات واپسین عمر پیامبر(ص) سرش در دامان امیرالمؤمنین(ع) قرار داشت.[18]
کفن و دفن پیامبر(ص)
هنگامه فوت پیامبر(ص) خلیفه‌ی دوم، بنابر عللی در بیرون خانه فریاد می‌زد که پیامبر(ص) فوت نکرده و بسان حضرت عیسی(ع) پیش خدای خود رفته، در این میان یک نفر از اصحاب پیامبر(ص) این آیه را خواند:
«و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الارسل أفإن مات أو قتل ..»[19]
علی(ع) جسد مطهر پیامبر(ص) را غسل داد و کفن کرد؛ چون پیامبر(ص) سفارش کرده بود که نزدیکترین کس مرا غسل خواهد داد[20] و این شخص جز علی کسی نیست. سپس چهره آن حضرت را گشود در حالی که سیلاب اشک از دیدگانش جاری بود. فرمود: «پدر و مادرم فدایت ای رسول خدا(ص) با رحلت تو رشته نبوت و وحی الهی و اخبار آسمانها قطع گردید… اگر ما را به صبر و شکیبایی امر نمی‌کردید، آنقدر گریه می‌کردم که سرچشمه اشک را می‌خشکانید».[21]
سپس در قبری که توسط “ابوعبیده جراح” و “زید بن سهل” آماده شده بود و در همان حجره‌ای که وفات یافته بود، در خانه‌ی خودش به خاک سپرده شد.[22]
منابع :
[1] .شیخ مفید، الارشاد، بیروت، موسسه اعلمی، 1399ه.ق ص 97. در تاریخ وفات پیامبر اکرم احتمال زیادی بیان شده است و این بنابر قول مشهور علمای شیعه است. و ابن هشام؛ السیرة‌النبویة، مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفة، بی تا، ج2، ص658 و ابن سعد؛ الطبقات‌الکبری، محمد بن صامل السلمی، الطائف، مکتبة‌الصدیق، 1414، الأولی، ج2، ص 521.
[2] . ابن واضح، تاریخ یعقوبی، نجف، المکتبه الحدریته، 1384 ه.ق، ج 2، ص 178.
[3] . شیخ مفید، الارشاد، پیشین، ص 97 و ابن سعد، الطبقات، ج 2، ص 214.
[4] . همان، ج 2، ص 214 .
[5] . همان، ج 2، ص 214 .
[6] ـ ابن هشام، السیرة النبویة، پیشین، ج 2، ص 654 و ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین، ج 2، ص 216.
[7] ـ شیخ مفید، الارشاد، پیشین، ص 97.
[8] ـ ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین، ج 2، ص 334، صحیح مسلم، ج 2، ص 325.
[9] . ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین، ج 2، ص 190.
[10] ـ الشهرستانی، عبدالکریم؛ ملل و نحل، ترجمه و تصحیح سید محمد رضا جلالینائینی، چاپ سوم، 1360، ج 1، ص 23 و طبری، محمد بن ‌جریر؛ تاریخ‌الأمم ‌و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ اول، 1352، ج 3، ص 429.
[11] . ابن حبل، احمد؛ مسند احمد، دارصار، بیروت، ج1، ص 355.
[12] . ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین، ج 2، ص 244.
[13] ـ طبری، محمدبن‌جریر، پیشین، ج 2، ص 439.
[14] ـ شیخ مفید، الارشاد، پیشین، ص 99.
[15] .التذکرة الحمدونیه، تصحیح احسان عباس، ج 9، صص 153و 154.
[16] ـ ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین، ج 2، ص 238.
[17] ـ همان، ص 247.
[18] ـ ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین،ج 2، ص 236 و نهج البلاغه صبحی صالح، خطبۀ 197.
[19] . ابن هشام، السیرة النبویة، پیشین، ج 2، ص656.
[20] . ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین،ج 2، ص 57.
[21] . نهج البلاغه صبحی صالح، خطبۀ 23، ص 355.
[22] . ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین، ج 2، ص 281.

 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 79
  • 80
  • 81
  • ...
  • 82
  • ...
  • 83
  • 84
  • 85
  • ...
  • 86
  • ...
  • 87
  • 88
  • 89
  • ...
  • 134
 خانه
 فرجام قاتلان امام حسین (علیه السلام)و یاران باوفایشان
 تماس
 ورود

خبرنامه

سايت مراجع معظم تقليد

سايت مراجع تقليد

 آيت الله سيد علي خامنه اي (مد ظله العالي)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله جواد تبريزي (رحمة الله علیه)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله محمد تقی بهجت (رحمة الله علیه‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله نوري همداني (مد ظله العالي‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله  سید صادق شیرازی (مد ظله العالي)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله لطف الله صافي (مد ظله العالي‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله ناصر مکارم شيرازي (مد ظله العالي‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله فاضل لنکرانی (رحمة الله علیه)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله سيد علي سيستاني (مد ظله العالي)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله وحيد خراساني (مد ظله العالي ‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله جوادي آملي (مد ظله العالي ‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله جعفر سبحاني (مد ظله العالي)

جهت دريافت كد لوگوي مراجع كليك كنيد

امام باقر سلام الله علیه: ما مِن شَى‏ءٍ يُعبَدُ اللَّهُ بِهِ يَومَ الجُمُعَةِ أحَبَّ إلَىَّ مِنَ الصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ؛ هيچ عبادتى در روز نزد من دوست داشتنى‏تر از صلوات بر پيامبر و آل او نيست وسائل الشيعة: ج 7، ص 388

بر محمد و آل محمد صلوات

چه زمانها گذشت اما گل نرجس نیامد!!!!

log

مترجم وبلاگ(بازدیدکننده محترم باتوجه به زبان خود برروی پرچم مورد نظر کلیک کرده تا متن وبلاگ به زبان دلخواهتان مشاهده شود.)

مترجم سایت

مترجم سایت

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان