زندگانی حضرت فاطمه معصومه(س)

ارسال شده در 2 مرداد 1395 توسط خادمة الزهراء در پژوهشی

باسمه تعالی

«ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) وروزدخترگرامی باد».

زندگینامه حضرت معصومه(س)

نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع) و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست . لذا حضرت معصومه (س) با حضرت رضا (ع) از یک مادر هستند.
ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال ١٧٣ هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت.  
در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مامون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.
یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب (س (پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مومن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبیت (ع) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى ماموران حکومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت (س) معصومه را نیز مسموم کردند.
به هر حال ، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س) بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.
آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود.
 محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.
سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال ٢٠١ هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد دراین که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد.
آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند.
 بنا به گفته بعضی از علما به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است.
پس از دفن حضرت معصومه (س) موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد(ع) به سال ٢۵۶ هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع). و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت وامامت شد.


احادیثی پیرامون حضرت معصومه(س)


قال الصادق علیه السلام: «ان للّه حرماً و هو مکه الا انَّ لرسول اللّه حرماً و هو المدینه الا وان لامیرالمومنین (علیه السلام) حرماً و هو الکوفه الا و انَّ قم الکوفه الصغیره الا ان للجنه ثمانیه ابواب ثلاثه منها الى قم تقبض فیها امواه من ولدى اسمها فاطمه بنت موسى (علیهاالسلام) و تدخل بشفاعتها شیعتى الجنه با جمعهم».

خداوند حرمى دارد که مکه است پیامبر حرمى دارد و آن مدینه است و حضرت على (ع) حرمى دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از 8 درب بهشت سه درب آن به قم باز مى شود - زنى از فرزندان من در قم از دنیا مى رود که اسمش فاطمه دختر موسى (ع) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مى شوند. 
ثواب الاعمال و عیون اخبار الرضا(ع): عن سعد بن سعد قال: سالت اباالحسن الرضا(ع) عن فاطمه بنت موسى بن جعفر (ع) فقال: من زارها فله الجنه؛ امام رضا (ع) فرمود- کسى که حضرت فاطمه معصومه را زیارت کند پاداش او بهشت است

کامل الزیاره:عن ابن الرضا (علیهماالسلام) قال: من زار قبر عمتى بقم فله الجنه؛ امام جواد - کسى که عمه ام را در قم زیارت کند پاداش او بهشت است .
امام صادق (ع): من زارها عارفاً بحقّها فله الجنه (بحار ج ۴٨ صفحه ٣٠٧)
امام صادق (ع) کسى که آن حضرت را زیارت کند در حالى که آگاه و متوجه شان و منزلت او باشد  بهشت پاداش اوست .
امام صادق (ع): «الا انَّ حرمى و حرم ولدى بعدى قم» (بحار ج ۶٠ صفحه ٢١۶ )
امام صادق (ع) - آگاه باشید که حرم من و حرم فرزندان بعد از من قم است .

جایگاه حضرت معصومه(س)


لقب «معصومه» را امام رضا(ع) به خواهر خود عطا فرمود:آن حضرت در روایتى فرمود:
«مَنْ زَارَ الْمَعصُومَهَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى.» (ناسخ التواریخ، ج ٣، ص ۶٨، به نقل از کریمه اهل بیت، ص ٣٢)

«هرکس معصومه را در قم زیارت کند،مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.»
این لقب، که از سوى امام معصوم به این بانوى بزرگوار داده شده، گویاى جایگاه والاى ایشان است.
 
امام رضا(ع) در روایتى دیگر مى فرماید:هرکس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم را در رى یا خواهرم را در «قم» زیارت کند که ثواب زیارت مرا در مى یابد. (زبده التصانیف، ج ۶، ص ١۵٩، به نقل از کریمه اهل بیت، ص ٣ .)
حضرت معصومه(س) «کریمه اهل بیت» است. این لقب نیز بر اساس رویاى صادقانه یکى از بزرگان، از سوى اهل بیت به این بانوى گرانقدر داده شده است. ماجراى این رویاى صادقانه بدین شرح است :
مرحوم آیت اللّه سیّد محمود مرعشى نجفى، پدر بزرگوار آیت اللّه سید شهاب الدین مرعشى (ره) بسیار علاقه مند بود که محل قبر شریف حضرت صدّیقه طاهره (س) را به دست آورد. ختم مجرّبى انتخاب کرد و چهل شب به آن پرداخت. شب چهلم پس از به پایان رساندن ختم و توسّل بسیار، استراحت کرد. در عالم رویا به محضر مقدّس حضرت باقر(ع) و یا امام صادق (ع) مشرّف شد.
امام به ایشان فرمودند: «عَلَیْکَ بِکَرِیمَهِ اَهْل ِ الْبَیت ِ.» یعنى به دامان کریمه اهل بیت چنگ بزن .
ایشان به گمان اینکه منظور امام (ع) حضرت زهرا(س) است، عرض کرد: «قربانت گردم، من این ختم قرآن را براى دانستن محل دقیق قبر شریف آن حضرت گرفتم تا بهتر به زیارتش مشرّف شوم.»امام فرمود: «منظور من، قبر شریف حضرت معصومه در قم است.» سپس افزود:« به دلیل مصالحى خداوند مى خواهد محل قبر شریف حضرت زهرا(س) پنهان بماند; از این رو قبر حضرت معصومه (س) را تجلّى گاه قبر شریف حضرت زهرا(س)  قرار داده است. اگر قرار بود قبر آن حضرت ظاهر باشد و جلال و جبروتى براى آن مقدّر بود، خداوند همان جلال و جبروت را به قبر مطهّر حضرت معصومه (س) داده است.» مرحوم مرعشى نجفى هنگامى که از خواب برخاست، تصمیم گرفت رخت سفر بر بندد و به قصد زیارت حضرت معصومه (س) رهسپار ایران شود. وى بى درنگ آماده سفر شدو همراه خانواده اش نجف اشرف را به قصد زیارت کریمه اهل بیت ترک کرد.(کریمه اهل بیت ، ص 43 )

برخی از کرامات حضرت معصومه(س)


شفاى چشم
یکى از اساتید محترم اخلاق و وعاظ برجسته شهر مقدس قم نقل کردند: سال ها قبل در چشم دختر بچه ام نقطه سفیدى پیدا شد. به چشم پزشک معروف شهر مراجعه کردیم و ایشان اظهار داشتند که باید چشم او عمل شود. على القاعده نوبتى را معین نمودند و ما هم مى بایست به بچه آمادگى روحى مى دادیم، ولى همین که متوجه مساله گردید، کار او گریه و وحشت و ناراحتى شد و طبعاً یک حالت اضطرابى هم براى خود ما ایجاد کرد.
به هر حال نوبت جراحى و عمل فرا رسید وما بیمار را براى انجام عمل روانه مطب دکتر معالج کردیم . در مسیر از کنار حرم مطهر مى گذشتیم که نگاه دخترم به گنبد و بارگاه نورانى حضرت معصومه افتاد و گفت:  بابا برویم حرم، من شفاى چشمم را از حضرت مى گیرم! این جمله براى من حالتى ایجاد کرد که خدا مى داند! او را به حرم بردم. همین که وارد شدیم خودش را سراسیمه به ضریح مطهر رسانید و در حالى که چشم خود را به ضریح مى کشید، مى گفت: یا حضرت معصومه (س) من مى ترسم، مى خواهند چشمم را عمل کنند، شاید کور شوم!و… و اشک مى ریخت.دیدن چنین حالتى از فرزند براى یک پدربه وضوح آشکاراست یعنى چه؟
به هر صورت , پس از زیارت با اصرار او را بغل کردم و در حالى که اشک مى ریخت او را تا وسط صحن بزرگ کنار قبر مرحوم قطب راوندى (ره) بردم و براى اینکه کفش او را بپوشانم او را به زمین گذاشتم. خواستم اشک او را پاک کنم که نگاهم به داخل چشم دختر بچه عزیزم افتاد و دیدم اثرى از لکه سفید در چشم او نیست! با عجله او را به دکتر رسانیدم. ایشان هم تصدیق نمود و گفت دیگر نیازى به عمل نیست و الحمد الله شفا یافته است.

هدیه حضرت


یکى از علماى اعلام که در چند دوره مجلس شوراى اسلامى هم خدمت نموده اند و از سادات جلیل القدر منطقه آذربایجان شرقى مى باشند، چنین نقل مى کنند:
چند سال پیش از زعامت مرحوم آیت الله العظمى بروجردى (ره)، به طلاب و حوزه علمیه قم بسیار سخت مى گذشت، در حدى که خود این جانب که در منطقه خاکفرج مستاجر بودم، به قدرى از بقال محل نسیه جنس برده بودم که دیگر خجالت مى کشیدم از منزل خارج شوم و از مسیر آن مغازه بگذرم. روزى به فکر افتادم که این چه وضعى است؟ تا کى مى شود صبر کرد؟ اما این که چه کنم، به نتیجه اى نمى رسیدم! تا اینکه با خود گفتم به حرم مطهر حضرت معصومه (س) که عمه سادات است و خود من هم که سید هستم، مى روم و کنار ضریح مطهر فریاد مى کشم و حرف هاى دلم را مى زنم، هر چه مى خواهد بشود؟!با عصبانیت عبایم را به سر کشیدم و به طرف حرم مطهر حرکت کردم . از صحن بزرگ وارد شدم و به طرف صحن عتیق رفتم و از دالانى که حد فاصل این دو صحن است چند قدم جلو رفتم که ناگهان خانمى به من نزدیک شد، در حالى که بوشیه به صورت زده بود و بسیار با وقار بود، پاکت نامه اى به من داد و فرمود: آقا سید! این براى شماست، من که به قصد دیگرى به طرف حرم مى رفتم، پاکت نامه را گرفته و بى توجه چند قدمى جلوتر رفتم و آن خانم هم به طرف صحن بزرگ رفت، یک مرتبه با خود گفتم ببینم در نامه چه نوشته است؟ و قصه چیست؟ نامه را بازکردم و دیدم « دو هزار تومان» پول است! با خود گفتم یعنى چه؟ به دنبال خانم رفتم که بپرسم این پول به چه عنوان و به چه جهت است ؟ به صحن ها و درهاى بیرون مراجعه کردم و اثرى ندیدم! ناگهان زبان دلم به من گفت: چه بسا این هدیه حضرت معصومه (س) است، خصوصاً با آن جمله اى که خانم به هنگام دادن پاکت بیان کرد. 
این جا بود که انقلابى عجیت در من پدیدار شده و بسیار گریه کردم و به طرف صحن عتیق آمدم و وارد ایوان طلا شدم، ولى وارد رواق مطهر نشدم، با خود گفتم: «تو لیاقت ندارى وارد شوى، همین جا کنار در توقف کن، تو مثل یک درنده مى خواستى حمله کنى، ولى حضرت زودتر یک لقمه غذا جلوى تو انداخت تا آرام شوى!» به هر حال بسیار گریه کردم و با عذر خواهى به منزل برگشتم. این شخصیت بزرگوار که در حال نقل این قضیه نیز بسیار اشک مى ریخت، هنوز شرمنده آن قصه و نیت اولى بود و مبهوت آن کرامات باهره، پس از لحظه اى دوباره ادامه داد، آن مبلغ پول موجب رونق و برکتى در زندگى ما شد که بحمداله هنوز محتاج شخصى نشده ام.

نجات گروه سرگردان


سال هاى قبل از انقلاب تعدادى زائر در فصل زمستان، براى زیارت کریمه اهل بیت عازم قم شدند، این گروه درچند فرسخى قم به دلیل فرا رسیدن شب و برف و بوران شدید راه گم کردند و در بیابان سرگردان شدند. زائران وقتى جان خود را در خطر دیدند دست توسل به دامن حضرت معصومه (سلام الله علیها) گرفتند تا با نشان دادن راه به آن ها نجات شان دهد.
طبق سند موثق، یکى از خدام آستانه مقدسه حضرت معصومه (سلام الله علیها) مرحوم «سید محمد رضوى» مى گوید: آن شب (بدون اطلاع از وجود زائران سرگردان در بیابان) در حرم بودم، هنوز اندکى از خوابم نگذشته بود که در عالم رویا دیدم بى بى دو عالم حضرت معصومه (سلام الله علیها)، نزد من آمد و فرمود:« برخیز، چراغ گلدسته را روشن کن!» شتابزده از خواب بیدار شدم و نگاه به ساعت کردم، دیدم تازه اندکى از نیمه شب گذشته و برف سنگینى همه جا را فرا گرفته است و هنوز چهارساعت به اذان صبح باقى مانده (طبق معمول اندکى قبل از اذان صبح چراغ هاى گلدسته ها را روشن مى کردیم.) لذا مجدداً خوابیدم، و دوباره همان خواب تکرار شد، ولى این بار حضرت با تندى به من فرمودند: «برخیز، مگر نگفتم چراغ هاى گلدسته ها را روشن کن!» لذابراى دومین بار شتابزده از خواب برخاستم، و باوجود برف و سرماى شدید که همه جا راگرفته بود، با خود گفتم، چرا امشب چراغ ها را زودتر از معمول باید روشن کنم؟ به سمت گلدسته ها رفتم و چراغ ها را روشن کردم .
آن شب به سرآمد و صبح روز بعد که از حرم عبور مى کردم، شنیدم چند نفر از زائران به هم دیگر مى گویند: «حضرت معصومه (س) به دادمان رسید، چقدر باید از محضر مقدسه اش تشکر و سپاسگزارى نماییم! اگر چراغ هاى گلدسته ها روشن نمى شد ما در آن تاریکى شب و آن بیابان پر از برف جان سالم به در نمى بردیم».
لذا آن موقع بود که راز خواب خود را دریافتم که چرا حضرت معصومه (سلام الله علیها) به من فرمود: « برخیز و چراغ گلدسته ها را روشن کن».

نظر دهید »

برکت صلوات

ارسال شده در 26 تیر 1395 توسط خادمة الزهراء در پژوهشی

بسمه تعالی
برکت صلوات
روییدن پروبال به برکت صلوات
روزی جبرئیل-علیه السلام- نزد رسول اکرم جلیل(ص) آمدوگفت:«یارسول الله!امروز امرغریبی مشاهده نمودم،آن امر این است که در وقت پایین آمدن از آسمان،گذارم به کوه قاف افتاد،درآن جا آوازناله ی دلخراش و فریاد جگرسوزی به گوش من رسید،دانستم که داغ دیده ای که به آن زاری می نالد و درمانده ای است که به آن نیازمندی می خروشد.ازعقب آن ناله رفتم،فرشته ای دیدم؛که پیش از آن،او را در آسمان، با عظمتی هرچه تمام تر دیده بودم که بر تختی از نور می نشست و هفتاد هزار فرشته در خدمت او صف زده می ایستادند؛وقتی نفس می زد، ملایکه از نفس او مخلوق می شدند؛او را دیدم که با دلی خسته و بالی شکسته، بر زمین افتاده.از حالش پرسیدم. گفت:«در شب معراج مصطفی(ص) من برتخت خود نشسته بودم و به تعظیم آن حضرت نپرداختم و شرایط تجلیل و تکریم را- چنان که شایسته بود- به جا نیاوردم،به این عقوبت مبتلاشدم و از ذروه ی افلاک به حضیض خاک افتادم،الحال،تو شفیع من شو،و از حضرت ذوالجلال،عفو مرا درخواست کن.» من در درگاه احدیت،تضرع بسیار کرده و مغفرت او را درخواست نمودم.خطاب از رب الارباب رسیدکه:«به او بگوی که اگر مغفرت لغزش وعفو گناه خود را می خواهی بر حبیب من صلوات فرست،تا به مقام اکرام خود برگردی.»من صورت حال را به آن شکسته بال گفتم،و او برحضرت شما صلوات فرستاد،فی الحال، بال های اقبال و کرامت او رویید و از مرکز خاک به محیط افلاک پرواز کرده،به برکت این خدمت،به محل قرب رسید.»
صلوات و بخشش گناهان
درود ملایک بر صلوات فرستنده
رسول خدا(ص) فرمود که:«حق تعالی،ملکی آفریده است که دو بال دارد:یکی در مشرق است و دیگری در مغرب و پای او را در زمین هفتم است و سر او در زیر عرش"،و برای آن ملک،پرها است به عدد همه ی خلایق، از انس و جن و حیوانات صحرایی و دریایی و به عدد انفاس ایشان و به شمار قطرات باران و برگ درختان و ستاره های آسمان و ریگ های بیابان و چون یکی از امت من برمن صلوات فرستد،حق تعالی به آن فرشته امر فرماید که در نهر نور- که دریای است زیرعرش- غوطه خورد و بیرون آید و خود را بفشاراند و از هر پر وی،قطره ای فرو ریزد، و حق تعالی آن قطره را ملکی گرداند وجمیع آنها را امر فرماید که تا روز قیامت برای آن بنده استغفار کنند.»

منبع:«عباس عزیزی،آثار و برکات صلوات در دنیا،برزخ وقیامت،ص54.»

1 نظر »

زندگانی ومعجزات امام جعفرصادق(ع)

ارسال شده در 26 تیر 1395 توسط خادمة الزهراء در پژوهشی

بسمه تعالی
زندگانی ومعجزات امام جعفرصادق(ع)
ولادت باسعادت آن حضرت
ولادت با سعادت حضرت امام جعفرصادق(ع) درروز شنبه،هفدهم ماه ربیع الاول،سنه هشتادوسه واقع شده،که موافق است با روز ولادت حضرت رسول(ص) وآن روزی است شریف عظیم البرکه،که پیوسته صالحین ازآل محمد(ص) از قدیم الایام بزرگ می شمردندآن روز را و مراعات می کردند حرمت آن را و در روزه اش فضل کبیر و ثواب عظیم وارد شده و مستحب است درآن روز صدقه و زیارت مشاهد مشرفه و بجا آوردن خبرات و مسرور نمودن اهل ایمان.اسم مبارک آن حضرت جعفر بود و کنیت شریفش ابوعبدالله و القاب آن حضرت صابر و فاضل و طاهر و صادق بود و مشهورترین القاب جناب صادق است.
ابن بابویه و قطب راوندی روایت کرده اند:از حضرت امام زین العابدین(ع) پرسیدند:«امام بعداز توکیست؟»فرمود:«محمدباقر،که علم را می شکافد شکافتنی.»پرسیدند:«بعداز او امام که خواهدبود؟»فرمود:«جعفر،که نام او نزد اهل آسمانها صادق است.»گفتند:«چرابخصوص او را صادق می نامند؟وحال آن که همه شماها صادق و راستگوئید.»فرمود:«خبر داد مرا پدرم از پدرش رسول خدا(ص) که آن حضرت فرمود:«چون متولد شود فرزندمن،جعفربن محمدبن علی الحسین:او را صادق نامید،زیرا که پنجم از فرزندان اوجعفرنام خواهد داشت و دعوی امامت خواهد کرد به دروغ از روی افترا و او نزد خدا جعفر کذاب(افتراکننده برخدا) است.»پس حضرت امام زین العابدیدن(ع) گریست و فرمود:«گویا می بینم جعفر کذاب را که برانگیخته است خلیفه جورزمان خود را برتفتیش و تفحص امام پنهان.»
مختصری از مناقب ومکارم و علم آن حضرت
شیخ مفید(ره) فرموده:«حضرت امام جعفر صادق(ع) در میان برادران خود خلیفه پدرش امام محمد باقر(ع) و وصی و قائم به امر امامت بعد ازآن حضرت بود،و از تمامی برادران خود افضل و مبرزتر بود و قدرش اعظم و جلالتش بیشتر بود در میان عامه و خاصه و آن قدر مردمان از علوم آن جناب نقل کرده اند که به تمام بلاد و شهرها منتشر گشته و اصقاع عالم را فرا گرفته و نقل نشده از احدی از علماء اهل بیت آنچه از آن حضرت نقل شده.و نقله ی اخبار و سدنه ی آثار نقل نکرده اند از ایشان مانند آنچه از آن حضرت نقل کرده اند.همانا اصحاب حدیث جمع کرده اند اصحاب راویان از آن جناب را از ثقات با اختلافشان در آراء و مقالات عددشان به چهار هزار رسیده و آن قدر دلائل واضحه بر امامت آن حضرت ظاهر شده که دلها را روشن نموده و زبان مخالف را گنگ کرده از طعن زدن در آن دلائل به ایراد شبهات.
روش امام در تربیت شیعیانش
مردم دنبال آن چیزی هستند که می بینند نه آنچه می خوانند مرکبی بر روی کاغذی و اگر چه نوشتن به مقدار سبوئی از مرکب باشد و همچنین آنچه از اخلاق عالم می بینند نه آنچه می شنوند از او بدون عمل.
از اینجاست که طالبان علم بر در خانه امام صادق(ع) اجتماع کرده حلقه در علم او را می کوبند چون از او وحدت و عمل می بینند پس آنها را در آغوش می گیردتا به روش رسالت محمدیه آنها را تربیت کند سپس درهائی را بین بشریت در نواحی مختلف پخش می کند تا علوم دلهای بهم نزدیک شده را بقاپند.پس برای آنها یک نظم متحدی را بوجود می آورد نه برشکل نظم حاکم حالیه بلکه در وجود آنها نهال دوستی،عقیده و روح رسالت را می کارد پس رشد می کند آن درخت نمونه که نظیر آن را در اشجار عالم از این درخت نمی یابی و این برمی گردد به خط و راه و روشی که امام(ع) در این تربیت طرح کرده است آن تربیتی که همیشه میوه آن را تا امروز بلکه تا روز قیامت می خوری.
از وصایای امام برای شیعیان
زیدشحام گفت که ابو عبدالله(ع) به من گفت:«بخوان برای کسی که می بینی،او از شما پیرو من است و به گفته من سلامتی را می گیرد وسفارش می کنم شمارا به تقوای خدای عزوجل و ورع در دینتان و اجتهاد برای خداو صدق حدیث و اداء امانت و طول سجود و حسن جوار و برای این محمد(ص) آمده است،امانت را به آن کسی که به شما اعتماد کرده است چه خوب باید برگردانید،بدرستی که رسول خدا(ص) دستور می داد به اداء نخ و سوزن، با عشیره تان ارتباط داشته باشید و در جنازه آنها حاضر شویدو مریضهایشان را عیادت کنید و حقوقشان را اداء کنید،پس اگر مردی از شما وقتی در دینش با ورع باشد و در حدیث صادق باشد و امانت را بپردازد و با مردم با حسن خلق رفتار کند،اگر بگویند او جعفری است این امر مرا خوشحال می کند و بر من خوشحالی اثر می گذارد و می گویند این ادب جعفر است و اگر برغیر این باشد بلا و ننگ او بر من وارد می شود،پس پدرم برای من بیان کرد که مردی از شیعیان علی(ع) در قبیله بود،زینت آن قبیله از لحاظ ادا امانت و قضاوت در حقوق و صادق ترین آنها در حدیث بود همگان سفارشات و ودایعشان را به او محول می کردند از عشیره درباره او سئول می شود پس می گوید مانند مانند او در امانت و صداقت وجود ندارد در حدیث و به این ترتیب امام جانب عبادت و معامله را استحکام بخشید چون ایمان مومن تمام نمی شود وقتی عبادتش برای خدا عزوجل باشد.بلکه محدود کرده است بر رد امانت و صدق حدیث چندین بار و تعیین امام (ع) از این طرف مراعات برای حقوق دیگران است گذشته از آن سرمایه در هر دو جنبه است برحقوق خدای متعال زیرا خدای متعال غفور و رحیم است و از حق خودش می گذرد و لکن از حق مظلوم نمی گذرد مگر اینکه خودش شخصا عفو کند.
منابع:
1- محمدمهدی،موسوی،زندگانی ومعجزات چهارده معصوم،تهران،انتشارات نشرجمهوری،چاپ سوم،سال1388،ص279.
2- فاطمه،جعفری نیکو،زندگینامه امام جعفر صادق(ع)،تهران،نشرساحل،چاپ دوم،سال1390،ص93.

نظر دهید »

احکام ماه مبارک رمضان

ارسال شده در 2 تیر 1395 توسط خادمة الزهراء در پژوهشی

بسمه تعالی
آندوسکپی
سوال: آیا آندوسکپی روزه را باطل می کند؟
پاسخ:
آیت الله بهجت(ره): «بسمه تعالی». بله.
آیت الله خامنه ای(دام ظله): «بسمه تعالی». اگر چیزی با آن وارد حلق نشود روزه را باطل نمی کند.
آیت الله سیستانی(دام ظله): «بسمه تعالی». باطل نمی کند.
آیت الله فاضل لنکرانی(ره): اگر همراه آن موادی وارد حلق شود مبطل است والا خیر.
آیت الله مکارم شیرازی(دام ظله): با توجه به اینکه معمولا ژلی به آن می مالند که به راحتی به سمت معده حرکت کند روزه را باطل می کند.

نظر دهید »

ویژه نامه به مناسبت ولادت امام حسن مجتبی(ع)

ارسال شده در 2 تیر 1395 توسط خادمة الزهراء در پژوهشی

بسمه تعالی
(ولادت امام حسن مجتبی(علیه السلام)برتمامی شیعیان مبار باد)

امام حسن مجتبی(ع) که بود؟ و چه فضائل و مناقبی داشت؟

امام حسن، فرزند علی بن ابی ‌طالب (ع)، سرور جوانان بهشت است (1).
بنا به روایت مشهور بین شیعه (2) و اهل سنت،(3) امام حسن(ع) در شب نیمه ماه مبارک رمضان، سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود. البته نقل‌های ضعیفی هم وجود دارد که یکی از آنها زمان ولادت آن‌ حضرت را ماه شعبان ذکر می‌کند (4). شاید این تاریخ با تاریخ ولادت امام حسین اشتباه شده باشد.
کنیه‌ اش ابو محمد است (5). برخی گفته‌اند: این کنیه را پیامبر اکرم (ص) به امام حسن (ع) داد (6). در هفتمین روز ولادتش حضرت فاطمه (س) قنداقه امام حسن را – در پارچه‌ای از حریر بهشتی که جبرئیل برای پیامبر آورده بود – خدمت پدر آورد و پیامبر(ص) نام حسن را بر وی نهاد.(7).
لقب‌های آن‌ حضرت عبارتند از: سیّد، زکی، مجتبی و تقی (8).
هنگام ارتحال ملکوتی پیامبر(ص)، امام حسن (ع) هفت سال و چند ماه، یا هشت سال داشت. زمانی که امامت بعد از علی (ع) به ایشان رسید، 37 ساله بود (9).
شیخ مفید در کتاب ارشاد می‌گوید: «زمان بیعت (امامت) امام مجتبی روز جمعه 21 رمضان سال چهل هجری بود».(10).
مدت امامت آن ‌حضرت شش ماه و سه روز به طول انجامید و در سال 41 هـ.ق بین او و معاویه صلح‌ نامه امضا شد (11). پس از اجرای صلح، امام حسن (ع) به مدینه مراجعت نمود و مدت ده سال آخر عمر شریفش را در آن ‌جا ساکن بود (12).
درباره تاریخ شهادت امام حسن مجتبی (ع) در منابع اسلامی اختلاف نظر دیده می‌شود؛ پنجم ربیع الاول،(13) و 28 صفر سال پنجاه هجری (14) که مشهور همان قول دوم است.
امام حسن (ع) به دست همسرش جعده (دختر اشعث کندی) از طریق سم به شهادت رسید (15) این حادثه با دسیسه و نیرنگ معاویه و وعده ازدواج با پسرش یزید بن معاویه صورت پذیرفت. سرانجام امام (ع) با نوشیدن زهر به دست همسرش به دیدار حق شتافت و امام حسین (ع) پس از مراسم غسل و کفن، برادرش را در کنار مقبره مادر بزرگشان فاطمه بنت اسد در قبرستان بقیع به خاک سپرد (16).

فضائل و مناقب امام حسن (ع)

تاریخ نویسان درباره امام حسن مجتبی (ع) فضایل و مناقبی را ذکر کرده‌اند که برخی از آنها چنین است:
1- نام‌ گذاری امام حسن از سوی خداوند
جابر بن عبدالله می‌ گوید: هنگامی که حضرت زهرا امام حسن (ع) را به دنیا آورد، به امام علی (ع) گفت: «برایش نام انتخاب کن». علی (ع) فرمود: «من در نام‌ گذاری این فرزند بر پیامبر خدا پیش نمی‌گیرم». قنداقه امام حسن را خدمت رسول الله (ص) آوردند و گفتند: یا رسول الله! برایش نام انتخاب کن. پیامبر فرمود: «در این نام‌گذاری بر خدای متعال سبقت نمی‌گیرم». پس خدای متعال به جبرئیل وحی فرستاد که محمد(ص) صاحب فرزند شد، به جانب وی برو، تبریک بگو، و به او بگو که علی نسبت به تو مثل هارون نسبت به موسی است، پس نام فرزند هارون را بر وی بگذار. جبرئیل بر پیامبر(ص) فرود آمد، تولد فرزند را از جانب خداوند بر وی تبریک گفت و گفت: خدای متعال فرمود: «نام مولود فاطمه را به اسم پسر هارون نام‌گذاری کن». پیامبر فرمود: «نام پسر هارون چیست؟» جبرئیل گفت: شبر. پیامبر(ص) فرمود: «زبان ما عربی است!» پس جبرئیل در جواب گفت: «او را حسن نام بگذار» و پیامبر نام حسن را برایش برگزید(17).
2- امام حسن؛ سرور جوانان بهشت
جابر از پیامبر خدا(ص) نقل می‌کند: «هر کس خواست سرور جوانان بهشت را ببیند، پس به چهره حسن بن علی نگاه کند»(18).
3- هیبت و ابهت امام حسن، هیبت رسول خدا
ابن علی رافعی از پدرش، از جده‌اش زینب دختر ابی رافع، نقل می‌کند: حضرت فاطمه با دو پسرش حسن و حسین(ع) خدمت رسول خدا(ص) رسید … و فرمود: «این دو پسرانت هستند، پس چیزی به ارث و یادگار آن دو را بیاموز»، پیامبر(ص) چنین درباره آنها فرمود: «حسن، هیبت و ابهت مرا دارد. اما حسین دارای جود و بخشش و شجاعت من است». مؤیّد این روایت، روایتی است که محمد بن اسحاق نقل کرده است؛ کسی در شرافت بعد از رسول خدا(ص) به حسن بن علی نرسیده است. وی می‌گوید من در مسیر مکه خود شاهد بودم که امام حسن از مَرکبش پایین آمد و پیاده می‌رفت از همراهانش کسی نماند، مگر این‌که او نیز از مرکبش پیاده شد، حتی سعد بن ابی وقاص هم پیاده شد و در کنار حضرت راه می‌رفت(19).
4- امام مجتبی؛ شبیه‌ترین مردم به رسول خدا
از انس بن مالک نقل شده است: کسی در شباهت به رسول الله مانند حسن بن علی نبود.[(20)
5- شدیدترین ابراز محبت‌های رسول خدا نسبت به امام مجتبی
اسامة بن زید گوید: شبى از شب‌ها به خاطر حاجتى، در خانه رسول خدا(ص) را کوبیدم، آن‌حضرت از خانه بیرون آمد، نیازم را گفتم و پیامبر حاجتم را برآورده ساخت؛ در آن حال حضرتش را دیدم چیزى بر خود پیچیده بود که نام آن‌را نمی‌دانستم! گفتم: یا رسول الله! این لباس چه نام دارد؟ رسول خدا(ص)لباس خود را باز کرد، دیدم حسن و حسین را در بغل داشت، سپس فرمود: «این دو فرزند، فرزند من و فرزند دخترم می‌باشند! خدایا! من آنها را دوست می‌دارم و تو دوست بدار هرکسی که آنها را دوست داشته باشد».(21).
در روایتی دیگر از بَراء بن عازب آمده است؛ من دیدم که حسن بر دوش رسول الله بود، در حالی که می‌فرمود: «خدایا! من او (حسن) را دوست می‌دارم، تو نیز او را دوست بدار».(22)
6- زهد و عبادت امام حسن
امام حسن مجتبی(ع)؛ عابدترین، زاهدترین و با فضیلت‌ترین مردم زمانش بود و زمانی که عازم حج می‌شد، با پای پیاده می‌رفت و گاهی هم پا برهنه. امام حسن زمانی که یاد مرگ می کرد می‌گریست و هنگامی که به یاد قبر و قیامت می‌افتاد، اشک از چشمانش سرازیر می‌شد(23).
7- بذل و بخشش در راه خدا
امام مجتبی(ع) اهل جود و بخشش بود و در میان مردم به این خصلت معروف بود. روایات فراوان در این‌باره آمده است؛ علامه مجلسی صاحب کتاب «بحار الانوار» از «حلیة الاولیاء» نقل می‌کند: «امام حسن(ع) دو بار تمام زندگی‌اش را در راه خدا بین مستمندان تقسیم کرد».(24).
8- تواضع و محبت نسبت به فقرا
ابن شهر آشوب از کتاب «الفنون» از احمد مؤدّب و کتاب «نزهة الابصار» از ابن مهدی نقل می‌کند: امام حسن(ع) در حال گذر از جایی بود، دید عده‌ای از فقرا بر زمین نشسته‌اند و مقداری نانِ خشکِ خورد شده در سفره آنها است و مشغول خوردن هستند، از حضرت دعوت کردند از آن نان خشک میل کند، حضرت از مرکب پیاده شد در کنارشان نشست و از آن نان میل کرد، به برکت وجود امام نان آن‌قدر زیاد شد که همه از آن خوردند و سیر شدند، پس از غذا امام مجتبی(ع) از آنها دعوت کرد و در منزل خود از آنان پذیرایی نمود(25).
مشابه این‌گونه روایات و ده‌ها آیه قرآن که درباره فضایل و مناقب اهل بیت و امام مجتبی وارد شده، فراون است(26) و به همین مقدار درباره آن‌حضرت اکتفا می‌کنیم. درباره فضیلت و شخصیت امام حسن(ع) همین مقدار بس که آن‌حضرت از اهل بیت(ع) است، کسانی که خداوند پلیدی را از آنان دور کرده و آنان را پاک و مطهر گردانید،(27) و از کسانی است که رسول خدا(ص) به اتفاق آنان با نصارای نجران مباهله کرد.

________________________________________
1- شیخ طوسی، محمد بن حسن‏، تهذیب الأحکام، ج 6، ص 39، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1365ش.
2- شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏2، ص 5، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج ‏1، ص 402، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1417ق؛ آل یاسین‏، شیخ راضى، صلح الحسن(ع)، ص 25، بیروت، اعلمى‏، چاپ اوّل‏، 1412ق.
3- ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج ‏2، ص 60، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، ج ‏10، ص 226، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق؛ سبط بن جوزی‏، تذکرة الخواص من الأمة فی ذکر خصائص الأئمة، ص 176، قم، منشورات الشریف الرضی‏، چاپ اول، 1418ق.
4- ابن حجر عسقلانی این قول را چنین نقل کرده است: «و قیل فی شعبان منها»؛ الإصابة فی تمییز الصحابة، ج ‏2، ص 60.
5- الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏2، ص 5.
6- امین عاملی‏، سید محسن، أعیان الشیعة، ج 1، ص 567، بیروت، دار التعارف‏، 1403ق.
7- الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏2، ص 5.
8- ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج ‏4، ص 29، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
9- إعلام الورى بأعلام الهدی، ج ‏1، ص 402.
10- الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏2، ص 9.
11- إعلام الورى بأعلام الهدی، ج ‏1، ص 402.
12- همان، ص 403.
13- الطبقات الکبرى، ج ‏10، ص 354؛ شبراوى‏، جمال الدین، الإتحاف بحب الأشراف‏، ص 115، قم، دار الکتاب‏، چاپ اوّل‏، 1423ق.
14- طبرسی، فضل بن حسن، تاج الموالید، ص 82، بیروت، دار القاری، چاپ اول، 1422ق؛ طبری آملی صغیر، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 159، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق؛ محدث اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج ‏1، ص 486، قم، منشورات الرضی، چاپ اول، 1421ق؛ أعیان الشیعة، ج ‏1، ص 576.
15- ر.ک: «امام حسن(ع) و جعده»، سؤال 4733.
16- إعلام الورى بأعلام الهدى، ج ‏1، ص 414.
17- همان، ص 411.
18- همان.
19- همان، ص 412.
20- مجلسى، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 43، ص 338، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم‏، 1403ق‏.
21- مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج ‏3، ص 382؛ ترمذی، محمد بن عیسى، سنن الترمذی، ج 5، ص 656 – 657، مصر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفى البابی الحلبی، چاپ دوم، 1395ق.
22- قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله(ص)(صحیح مسلم)، ج 4، ص 1883، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، بی‌تا.
23- شیخ صدوق، محمد بن على‏، الأمالی، ص 178، تهران، کتابچى‏، چاپ ششم‏، 1376ش‏.
24- بحارالأنوار، ج 43، ص 339.
25- مناقب آل أبی‌طالب(ع)‏، ج 4، ص 23.
26- دراین‌باره به این کتاب مراجعه کنید: فیروزآبادى‏، سید مرتضى، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، تهران‏، اسلامیة، چاپ دوم‏، 1392ق‏.
27- احزاب، 33؛ و نیز ر.ک: «آیه تطهیر»، 150.

*************************
***شرکت کنندگان گرامی سوالات طرح شده ازمتن جزوه می باشدلطفاپس ازمطالعه ی دقیق متن جزوه اقدام به پاسخ دادن سوالات بفرمایید.

1- امام حسن (علیه السلام) در چه سالی متولدشد؟
…………………………………………………………………………………………………
2- درچه سالی صلح نامه بین آن حضرت ومعاویه امضاء شد؟
…………………………………………………………………………………………………
3- کدامیک از همسرانش با نیرنگ معاویه،آن حضرت را مسموم کرد؟
…………………………………………………………………………………………………….
4- مدت خلافت آن حضرت چندسال بود؟
…………………………………………………………………………………………………
5- مشهورترین صفات آن حضرت چیست؟
…………………………………………………………………………………………………….

«مدرسه علمیه حضرت خدیجه کبری(س)- سوسنگرد- واحدپژوهش باهمکاری واحدفرهنگی»

نظر دهید »

وفات حضرت خدیجه

ارسال شده در 29 خرداد 1395 توسط خادمة الزهراء در مطالب عربی

10رمضان - وفات حضرت خديجه كبري(س)

سال دهم بعثت: وفات حضرت خديجه كبري(س)
اُمّ المؤمنين، حضرت خديجه كبري (س) دختر خويلد بن اسدبن عبدالعزي نخستين همسر رسول خدا(ص)، از زنان شريف، اصيل و نامدار عرب و اسلام مي باشد. وي با اين كه در عصر جاهليت، در مكه معظمه ديده به جهان گشود و در آن شهر قبيله گرا و طايفه مدار رشد و كمال يافت، در عفت، نجابت، طهارت، سخاوت، حسن معاشرت، صميميت، صداقت، مهر و وفا با همسر، كم نظير بود و وي را در آن عصر، طاهره و سيده نساء قريش مي خواندند و در اسلام يكي از چهار بانويي كه بر تمام بانوان بهشت فضيلت و برتري دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمندش حضرت فاطمه زهرا(س)، هيچ بانويي اين مقام و فضيلت را نيافت.(1)
وي پيش از ازدواج با رسول خدا (ص)، در آغاز با هند بن بناس تميمي، معروف به “ابوهاله” و پس از وي با عتيق بن عابد مخزومي ازدواج كرد و از هر دوي آن ها داراي فرزند شد. پس از مرگ همسر دوم، خديجه كبري (س) با درايت و خردمندي خويش صاحب دارايي فراوان شد و كاروان هاي متعددي براي بازرگاني به راه انداخت.
حضرت محمد (ص) كه پيش از بعثت، بنا به سفارش عمويش ابوطالب (ع) در يكي از سفرهاي كارگزاران خديجه شركت كرد و سود فراواني نصيب وي نموده بود، علاقه خديجه را به خويش جلب و زمينه ازدواج با وي را فراهم كرد.
خديجه كبري (س) در چهل سالگي با امين قريش، حضرت محمد (ص) كه در سنّ بيست و پنج سالگي بود ازدواج كرد (2) و زندگي شرافتمندانه و اصيلي را پايه ريزي كردند، كه در تاريخ بشريت بي همتا و بي مانند است.
خديجه كبري (س) به پيامبر(ص) عشق و علاقه ويژه اي داشت و هنگامي كه آن حضرت مبعوث به رسالت شد، تمام توان و دارايي هاي خويش را در اختيار آن حضرت گذاشت، تا در راه اسلام و باروري آن هزينه كند. او نخستين زني بود كه به آن حضرت ايمان آورد و در اين راه مشقت ها و آزارهاي فراواني از سوي قريش و اهالي مكه متحمل گرديد.(3)
وي تا زنده بود، در تمام صحنه ها يار و ياور رسول خدا (ص) و موجب تسلي قلب شريف آن حضرت بود و در روزگار سخت تبعيد در شعب ابي طالب، هيچ گاه آن حضرت را تنها نگذاشت و با تمام وجود از وي پشتيباني و نگه باني مي كرد.
سرانجام اين بانوي فداكار، پس از يك عمر تلاش و كوشش و 25 سال خدمت به رسول گرامي (ص) و دين مبين اسلام، پس از بازگشت از محاصره قريش در شعب ابي طالب به مكه معظمه، در دهم رمضان سال دهم بعثت، جان به جان آفرينان تسليم و روح مطهرش به اعلي عليين عروج نمود.
پيامبراكرم (ص) در مدت كوتاهي، دو يار و پشتيبان خويش، يعني عمويش ابوطالب و پس از وي، خديجه كبري (س) را از دست داد و از اين باب، بسيار اندوهگين و ماتم زده بودو روزگار سختي را پشت سر مي گذاشت. به همين جهت، آن سال را “عام الحزن” (سال اندوه) ناميدند.
پس از غسل و كفن بدن مطهر خديجه كبري (س)، پيامبر(ص) وي را در حجون مكه به خاك سپرد.(4)
خديجه (س) در خانه پيامبر(ص) داراي دو پسر به نام هاي قاسم و عبدالله (معروف به طيب و طاهر) و چهار دختر به نام هاي زينب، رقيه، ام كلثوم و حضرت فاطمه زهرا(س) گرديد.(5)
پيامبراكرم (ص) در شأن همسرش خديجه (س) فرمود: سوگند به خدا، پروردگار كسي را بهتر از خديجه نصيبم نكرد. زيرا در حالي كه مردم، كفر مي ورزيدند، او به من ايمان آورد؛ در حالي كه مردم تكذيبم مي كردند، او مرا تصديق كرد؛ در حالي كه مردم محرومم كرده بودند، او با دارايي هاي خود با من مساوات كرد و خداوند از او به من فرزنداني عطا كرد، كه از ساير همسرانم چنين موهبتي نصيبم نشد.(6)
پی نوشت ها:
1- رمضان در تاريخ (لطف الله صافي گلپايگاني)، ص 66
2- تذكره الخواص (ابن جوزي)، ص 271؛ كشف الغمه (علي بن عيسي اربلي)، ج2، ص 79
3- رمضان در تاريخ، ص 72
4- رمضان در تاريخ، ص 64؛ تاريخ اليعقوبي، ج2، ص 35؛ المنتخب من ذيل المذيل (طبري)، ص 86؛ البدايه و النهايه (ابن كثير)، ج3، ص 156؛ كشف الغمه، ج2، ص 79
5- منتهي الآمال (شيخ عباس قمي)، ج1، ص 108؛ زندگاني چهارده معصوم(ع) (ترجمه اعلام الوري)، ص 211
6- تذكره الخواص، ص 273؛ رمضان در تاريخ، ص 76؛ كشف الغمه، ج2، ص 78

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 84
  • 85
  • 86
  • ...
  • 87
  • ...
  • 88
  • 89
  • 90
  • ...
  • 91
  • ...
  • 92
  • 93
  • 94
  • ...
  • 134
 خانه
 فرجام قاتلان امام حسین (علیه السلام)و یاران باوفایشان
 تماس
 ورود

خبرنامه

سايت مراجع معظم تقليد

سايت مراجع تقليد

 آيت الله سيد علي خامنه اي (مد ظله العالي)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله جواد تبريزي (رحمة الله علیه)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله محمد تقی بهجت (رحمة الله علیه‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله نوري همداني (مد ظله العالي‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله  سید صادق شیرازی (مد ظله العالي)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله لطف الله صافي (مد ظله العالي‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله ناصر مکارم شيرازي (مد ظله العالي‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله فاضل لنکرانی (رحمة الله علیه)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله سيد علي سيستاني (مد ظله العالي)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله وحيد خراساني (مد ظله العالي ‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله جوادي آملي (مد ظله العالي ‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله جعفر سبحاني (مد ظله العالي)

جهت دريافت كد لوگوي مراجع كليك كنيد

امام باقر سلام الله علیه: ما مِن شَى‏ءٍ يُعبَدُ اللَّهُ بِهِ يَومَ الجُمُعَةِ أحَبَّ إلَىَّ مِنَ الصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ؛ هيچ عبادتى در روز نزد من دوست داشتنى‏تر از صلوات بر پيامبر و آل او نيست وسائل الشيعة: ج 7، ص 388

بر محمد و آل محمد صلوات

چه زمانها گذشت اما گل نرجس نیامد!!!!

log

مترجم وبلاگ(بازدیدکننده محترم باتوجه به زبان خود برروی پرچم مورد نظر کلیک کرده تا متن وبلاگ به زبان دلخواهتان مشاهده شود.)

مترجم سایت

مترجم سایت

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان