1-آيا در ماه محرم اعمالي مثل بندانداختن و رنگ كردن موها
و آرايش زن اشكالي دارد؟
همه: اگر توأم با معصيت و يا هتك حرمت ايام عزادارى حضرت سيدالشهدا(ع) نباشد،
اشكال ندارد؛ ولى سزاوار است كه مسلمانان غيرتمند، سعى كنند اينگونه مراسم را در
ماههاى ديگر وايام متناسب با خود برگزار كنند؛ چرا كه امام صادق(ع) مىفرمايد: خداوند
شيعيان ما را رحمت كند كه در شادى ما شاد ودر ايام حزن مامحزون هستند و مسلم
است كه ايام محرم، ايام حزن پيشوايان دينى ما است.اخيرا گوشيهاي موبايل پر شده از
مداحي هاي زيبا و دلچسب و … آيا گو ش دادن به اين مداحيها صرفا به خاطر اينكه زيبا
هستند و نه به خاطر توجه به معني و مفهوم آن كاري شايسته است؟ آيا كاري پسنديده
است و موجب آسيب به پيام عاشورا نمي شود؟
در پاسخ بايد گفت آهنگ هاي مداحي در گوشي هاي موبايل اشكالي ندارد مگر از
جهاتي ديگر مانند اينکه اشعاري كه درباره اهل بيت غلو كرده يا موهن باشند ويا… که در
اين صورت اشکال دارد .
معمولا اينگونه از نواها فقط در ايام خاصي به سراغ گوشيها ميآيد و اين بخاطر ايام
محرم و صفر است وبا حال و هواي محرم زنگهاي گوشيها نيز عوض ميشود .
صرف اشعار و مداحيها مشكلي ندارد بلکه بايد به مضمون مداحي مورد نظر و درباره
مصداق آن توجه كرد .
2-غيبت چيست و در چه مواردي جايز است؟
مسأله غيبت عبارت است از بدگويي و پردهدري نسبت به حيثيت و آبروي افراد، به
گونهاي كه وقتي به گوششان برسد ناراحت شوند؛ ولي غيبت در موارد خاصي جايز
شمرده شده است از جمله:
الف) در مقام مشورت نظير ازدواج،
ب ) طرف متجاهر به فسق باشد؛ يعني، هيچ گونه پروايي نداشته باشد كه علناً به گناه و
معصيتي دست بزند، كه در خصوص گناه علني او غيبت جايز است.
ج) ممكن است فردي را براي سمتي نظير نمايندگي يا رياست قسمتي خاص، نامزد
نموده و مورد بحث قرار دهند. در اينجا انسان ميتواند اگر نقطه ضعفي را اطلاع دارد كه
خداي ناخواسته با پيدا كردن آن سمت، به اسلام و انقلاب ضربه ميزند، به مسؤولين
گوشزد كند.
د) فرض بفرماييد بيماري است كه نميخواهد بعضي از اسرارش نزد طبيب فاش شود و از
طرفي چارهاي نيست و طبيب براي معالجه بايد بداند. در اينجا نيز ميتوان عليرغم خواست
بيمار، پزشك معالج او را در جريان امر قرار داد. غيبت نسبت به گناهان پنهاني جايز نيست
و در نتيجه اگر شخص مبتلا به ارتكاب گناهي است كه ديگران از آن خبر ندارند، ذكر آن
گناه حرام است. بلي اگر در مورد خاصي احتمال منحرف شدن شخصي در اثر همنشيني
و عدم اطلاع از مفاسد وي وجود دارد، ميتوانيم شخص مورد نظر را از معاشرت با آن
گنهكار منع كنيم. در اين راستا بايد كمال احتياط را رعايت نمود؛ يعني، در مرحله اول تنها
ميتوانيم بگوييم كه [اين معاشرت به صلاح شما نيست] و حق بازگو كردن معايب و گناهان
آن شخص را نداريم، پس بايد اين كار را مرحله به مرحله و به صورت تدريجي انجام
دهيم .
3-به بنده چند كتاب معتبر در مورد حوادث عاشورا معرفي
كردند كه از جمله معتبرترين آنها (لهوف ابن طاووس)
ميباشد و بنده با مطالعه اين كتاب (البته با شناختي كه از
مقام رفيع امامت و مخصوصا حضرت سيد الشهدا و هدف او
از قيام دارم ) به مطالبي بر خوردم كه قبول آنها دشوار
است و در جاهايي حتي اغراق مشهود است - البته از
مطالب كتاب لهوف ميتوان فهميد كه نويسنده محترم اين
كتاب بيشتر نقل قول ميكند و منظور بنده هم مضمون
بعضي از روايات كتاب ميباشد - كه بنده به خاطر طولاني
نشدن عرضم از ذكر آنها خودداري مي كنم .حال با توجه به
اين مطالب چگونه ميتوان به حقيقت - صحت يا كذب - اين
روايات پي برد؟
کتاب لهوف از جمله مقاتل معتبر است ونويسنده آن نيز از بزرگان شيعه بوده است چنانکه
مطلب خاصي از اين کتاب ک مورد اشکال است برايمان بفرستيد مطالب تاريخي که در
کتب معتبر همچون لهوف آمده است صحيح وقابل استناد مگر در صورتي که مطلبي
منافي با جايگاه امامت باشد .
4-آيا ازدواج حضرت قاسم در كربلا صحت دارد؟
حضرت قاسم فرزند حضرت امام حسن مجتبي (ع ) در كربلا به شهادت رسيد. آن حضرت
در كربلا, هنوز به سن بلوغ نرسيده بود. شيخ عباس قمي در منتهي الامال , ج اول ,
ص 700چاپ انتشارات هجرت مي گويد: قصه ي دامادي حضرت قاسم در كربلا, صحت
ندارد و حضرت قاسم به اتفاق همه , بدون نسل است . ايشان اضافه مي كند: امام
حسين (ع ) سكينه را به عبدالله تزويج كرده بود كه پيش از انجام عروسي در كربلا شهيد
شد, دخترش فاطمه را به حسن مثني داده بود و بر اساس برخي روايات يك دختر
كوچكي هم در مدينه داشت كه در حد ازدواج نبود. پس قاسم با كدام دختر امام حسين
(ع ) ازدواج كرده است ؟ بنابراين دامادي قاسم (ع ) را رمان نويسها ساخته اند تا دل
مردم بيشتر منقلب گردد و يا خواسته اند در ماجراي كربلا داستان عشقي هم گنجانده
باشند.
5- آيا كسي در مداحي براي امام حسين مي گويد [دلمان
براي عاشورا تنگ شده است] آيا گفتن اين مطلب اين را
مي رساند كه مادوست داشتيم امام حسين شهيد شود و
روز عاشورا فرا رسد و ما براي امام حسين و يارانش
عزاداري كنيم.
مقصود از گفتن اين عبارت، بيان شور و اشتياق به عزاداري براي سيد مظلومان و اظهار
وفاداري به اهداف و برنامه ها و مرام امام حسين(ع) است. منظور تنفس کردن در فضاي
حماسه و شهادت روز عاشورا و يادآوري فداکاري و ايثار و اخلاص و صبر و عشق به
محبوب و نثار جان و عزيزان در راه اعتلاي دين خدا است. مراد بهره مند شدن از عنايات
خداوند و برخورداري از ثواب و اجر بزرگ اشک ريختن بر سالار شهيدان و برخورداري از جو
معنوي و روحاني عزاداري بر عزيزان خداوند و اعلام وفاداري به آرمان هاي آنها و آمادگي
پيدا کردن براي تحقق خواست ها و برنامه هايي است که آنها خون پاکشان را در راه آن
نثار کردند. عاشورا تابلو حماسه و بزرگمردي و صحنه پيکار تمام عيار حق با باطل و اوج
دلدادگي و عشق ورزي به حضرت معبود است. دلتنگي براي فرا رسيدن عاشورا، اظهار
مشتاقي به فضيلت ها و کمالات انساني است که در روز عاشورا به کاملترين صورت از
طرف امام حسين(ع) و خانواده و ياران باوفايش به نمايش گذاشته شد. بنابراين گفتن
چنين عبارتي اگر از سر شور و شوق و سوز و گداز به رشادت و عظمت و ايثار و جانبازي
شهداي کربلا و به ويژه سيدالشهدا(ع) باشد نه تنها مذموم و نکوهيده نيست بلکه نمايانگر
شيفتگي و شيدايي يک انسان مؤمن است که مي خواهد با توسل به روح مقدس ابا
عبدالله(ع) و گريه در مظلوميت و مصائب بزرگ آن بزرگوار به قرب الهي نايل آيد.